

در همان لحظه صدایی از میز شلوغ کازینو شنیده شد ، معلوم بود ادری و یونجون دستو بردن که رقیب هایشان انطور داد و هوار راه انداخته بودن ، مردی که دعوا را راه انداخت بود خواست با مشت خشمش را خالی کند که فرد دیگری اشتباهی بهش خورد و به کل باخت رو فراموش کرد و با ان یکی مرد دعوای فیزیکی راه انداخت ، ملت هم جدیدا بی اعصاب شدن! بائه نگاهش را از دعوا منحرف کرده بود و به تمیز کردن میزی که همین چند دقیقه پیش جیا تمیز کرده بود پرداخت که ادری و یونجون برای حساب کردن کوکتل ها به سمت میز خدمات امدند ادری با لحن سرد و نگاه عجیبش گفت : چقد میشه؟ ^جیا که کنار بائه بود برگه ی مشتریان را نگاهش انداخت و جواب داد : پنج دلار ^ادری درحالی که چشم از بائه برنداشته بود پنج دلار روی میز گذاشت و همزمان که دست یونجون را برای خروج میکشید به سمت در رفت ،بلودی که لباس یونجون را شناخته بود با لحن هیجان انگیزی رو به یونجون گفت : توام طرفدار الیس برنری؟

^ ادری با ایستادن یونجون متوقف شد و نگاهش را به یونجون داد ، یونجون هم با هیجانی که جای لحن عجیب نگاهش را گرفته بود گفت : اره نکنه توام؟ ^ که بلودی با هیجانی خیلی زیاد سرش را به نشانه ی تایید تکان داد ، و هردو حدود نیم ساعت مشغول حرف زدن درباره ی الیس برنر شدند ، جیا و بائه در تمام ان نیم ساعت مثل برق گرفته ها با نگاهی که تاسف در ان موج میزد نگاه ان دو میکردند و ادری...از لحن نگاهش هیچ چیز مشخص نبود و کاملا خنثی نگاه ان دو میکرد اما از رفتارش مشخص بود حوصله اش سر رفته ، و در اخر با صدای یوری که به قدری عصبانی و اشفته بود که حتی ادری هم از جا مریده بود حرف هایشان تموم شد یوری در حالی که سرش را ماساژ میداد با صدای بلند گفت : چیکار میکنین دوساعته؟ سفارشارو برسونین . امروز پر از موضوع بود دیگه با وقت تلف کردن خسته کننده ترش نکنین! ^همه با بهت به یوری زل زده بودند که با دعوای ان سر کازینو که دوباره شدت گرفته بود از مجسمه بودن بیرون امدند ، یونجون لبخندی به بلودی زد و نیم نگاهی به بائه انداخت و در حالی که میرفت رو به بلودی گفت : بعدا میبینمت!

^و بلودی هم در جواب لبخندی تحویلش داد ، بعد از رفتن یونجون و ادری جیا که از بحث کسل کننده ی ان دو بشدت کلافه شده بود خودش را روی صندلی ولو کرد و بائه فقط ترجیح داد سفارش بقیه را برساند ، بلودی که از رفتن هم صحبتیه تازه اش که تفاهم بسیاری داشتند کمی گرفته بود رو به یوری چشمانش را ریز کرد و از کازینو بیرون امد چند ثانیه ای خروج ادری و یونجون از کازینو نگذشته بود که با صدای بائه متوقف شدند بائه که کمی با سرعت راه میرفت صدا زد : ببخشید...ادری شی! ^ادری که با شنیدن اسمش به سمت صدا برگشته بود منتظر شد تا بائه به انها برسد ، بائه دستش را دراز کرد و پنج دلار را جلوی ادری گرفت و گفت : اینو اضافه دادین ^ و بعد نگاهی به چشمان یونجون که دوباره عجیب نگاهش میکرد داد و سریع رویش را به ادری برگرداند و منتظر شد

ادری که انگار قصدی برای گرفتن پول نداشت همچنان فقط نگاهش را بین بائه و دستش که انگار خسته شده بود چرخاند ، یونجون پول را برداشت و نگاه عجیبش را با لبخندی جایگزین کرد و تشکر کرد ، بائه هم لبخندی زد و به سمت کازینو برگشت ، یونجون شونه های ادری را گرفت و به سمت راهشان برگرداند و گفت : چیه؟ نکنه چشمتو گرفته؟ ^ادری که حالا پا به پای یونجون راه میرفت جواب داد : چرت و پرت نگو بائه فقط تو کازینویی که معمولا میرم کار میکنه همین! ^یونجون که انگار دنبال ادامه ی این بحث بود گفت : دیدی! دیدی! اسمشو از کجا میدونی اصن؟ ^ ادری در حالی که سری به نشانه ی تاسف تکان میداد جواب داد : رو لباسش بودا ^یونجون هم که دست بردار نبود دوباره گفت : پس چرا ادری شی صدات میکنه؟ تو به غریبه ها نمیگی ادری صدات کنن اونوقت چیشد؟ ^ ادری هوفی کشید و گفت : به پانی میگما ^ یونجون خنده ای کوتاه کرد و بعد از ان حرفی رد و بدل نشد
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پرفکت خداروشکر منتشر شد•-•💕
اخرشم تو دسته ی کیپاپ منتشر نشد🗿🗿🗿🗿
عالی
:>
عرررچنگدهگودههه🗿🍓
تنکیووووووو^^
🗿💕🌸