
سلام انقد گفتید داستان داستان دلم نیومد براتون چیزی ننویسم فقط ی توضیح از اونجایی که امسال سال کنکورمه و نمیتونم زیاد تو گوشی باشم این داستان هفته ای یکبار اونمجمعه ها منتشر میشه دوستون دارمخیلی زیاد 🥺💜
هوا سرد بود و طبق عادت همیشگیم با فنجون قهوه تو ی دستم کنار شومینه به بیرون از پنجره زل زده بودم و برفایی که دونه دونه در حال ریزش بودنو تماشا میکردم یعنی میشه امسال ارزوم براورده بشه و این کریسمس ببینمش؟ دلم براش تنگ شده اما اون که به من حسی نداره 😔 کاشکی همیشه کنارم بود حتی به عنوان دوست معمولی چرا هیچوقت نتونستم حسمو بهش بگم خب طبیعیه اونوقت ممکن بود دیگه هیچوقت نبینمش ! با صدای گوشیم رشته افکارم پاره شد به سمت گوشیم رفتم و با دیدن اسم دایون لبخندی به لبام اومد و جواب دادم. ×هی دختر باز داشتی به کوک فک میکردیییی. +اره ×خب پس من ی خبر خوب برات دارم +چخبرییییی ×بالاخره شمارشو پیدا کردم مینییییی +چ...چی چجورییی ×اممم خب جونگیون گرفتم ما داشتیم راه میرفتیم که بحث تو شد مث اینکه اینا دوستای خیلییی قدیمین پس شمارشو داشت منم ازش خواهش کردم و از اونجایی که منو دوست داره و....
+خیلی خب بابا من مجردم هنوز ×🤭😹😹باشه باشه +پس برام شماررو میفرستی. ×اره اره الان پیامکش میکنم. +مرسییی و قطع کردم این بهتریننن روز عمرم بود بالاخره صداشو میشنومممم شماررو دایون برام فرستاد فنجونمو کنار گذاشتمو روی صندلی کنار شومینه نشستم و با ی نفس عمیق شماررو گرفتم همینکه ی بوق خورد قطع کردم. +واااای دختر تو چقد خری اگر خاب باشه چییییی وااای خداکنه بیدارش نکرده باشم وای اونجا که الان روزه خاک توسرت دختر بعد از کلی کلنجار رفتن دوباره شماررو گرفتم .......... _الو +..... _بفرمایید. +ج.جو..جونگ کوک _مین هی توییی. +منو شناختییییی. _مگه میشه بهترین دوستمو فراموش کنم دختررر شماره منو از کجا پیدا کردی. اشک تو چشام جمع شده بود با بغضی که داشت گلومو فشار میداد جوابشو دادم. +از ...از دوستت گ...گرفتم _هی هی داری گریه میکنی. +اره..نه یعنی چیزه. _هنوزم مثل قبل بلد نیستی دروغ بگی _چطوری دختر چکارا میکنی؟؟
+اممم خوبم الان میتونی صدام کنی خانم دکتر پارک مین هی _جدیییییییی وای باورممم نمیشههههههه خانم دکترررر +تو چکارا میکنی _منم تو شرکتمم اوضاع خوبه اتفاقا بعد از کریسمس قراره بیام کره چون میخام ی شعبه از شرکتمو بیارم اونجا احتمالا دیگه برگردم کره +ج..جدی میگیییی وااای دلم برات خیلی تنگ شده _منم پس حتماااا میبینمت +میبینمت _خدافظ خانم دکتر +خدافظ🤭 +واااااااااااای🤭🤭🤭 باورم نمیشههه بالاخره هووووووف با کلی ذوق رفتمسمت اتاقمو خودمو رو تخت ولو کردم که گوشیم زنگ خورد +الو اقای کیم بفرمایید. /سلام خانم پارک راستش ی عمل عوری برای فردا داریم و همراهای بیمار اصرار دارن که این عمل رو شما باید انجام بدید +اممم حتما من فردا میام و پروندشو بررسی میکنم. /پس شبتون خوش هووووف بهتره برگردم به زندگی روزمرم اما نمیتونم از فکرش دربیاااام

(فردا ظهر) ناهارمو خوردم اماده شدم (استایلش) و رفتم سمت بیمارستان طبق عادت منشیم با قهوه مورد علاقم اومد کنارمو کارهای اون روزمو گف. ÷اممم خب دو سه تا بیمار رو مجبور شدیم بخاطر عمل یهویی امروزتون به فردا موکول کنیم پس یعنی فردا باید یگم بیشتر بمونید +مشکلی نداره من میرم تو اتاقم لطفا پرونده بیماری که باید عمل بشه رو بیار ÷چشم وارد اتاقم شدم و پرونده رو گرفتم و بازش کردم با اسمی که به چشمم خورد باورم نمیشد که اونا برگشته باشن +پارک مین هو ! برادر دوقولوم همونی که سالها پیش ارثمو بالا کشیده بود و منو از زندگیش پرت کرده بود بیرون غده مغزی بلند شدمو سمت اتاقی که توش بستری بود رفتم درو باز کردمو با دیدنش دلم هزار تیکه شد و تمام حرفاش تو سرم پیچید (تو کسی نیستی که بخای از این اموال سهم داشته باشییی از زندگیم گمشووووو)
€فک نمیکردم قبول کنی +مطمئنی میخای خودتو به من بسپاری نمیترسی؟ چون اگر بری زیر جراحی اونوقت با منه که چ بلایی سرت بیاد €نمیتونی اینکارو کنی چون پات گیر میوفته +درسته پس هنوزم پررویی من اینکارو انجام میدم و عملت میکنم اما هیچ نسبتی باهات ندارم اینو گفتمو از اتاق خارج شدم. با سردردی که داشتم سمت توالت رفتم و شرو کردم به گریه کردن نه نباید ضعیف باشم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
عهههه چرا من انقد دیر دیدم اینوو:[
عالی بید خیلی باحال بید من تازه امروز خوندم یعنی پارت بعدشو امروز میزاری🥲
بزاررزشششششش
امروزیزارم بعد میره تاا جمعه بعدی
اوكيييى
بعدى بهدى بعدى
😹
هير هار هور بدو زود باش😂😐
سويى للاخره خودشو تكون داد تست ساخت عااا باريكلا خانم پارك🗿🤌🏾
😹فقط بخاطر تو و جیستیه
عااااو خيتيتيحهيعيحيهيهط🫂🥲😂
لایکشم کردم😂🌸💙
خب چطوری؟؟
_جینا
خوبممم تو جطورییی🤭
خوبم مرسی💙💙😊
_جینا
پارته بعدیشم بزار سویون🙃💙
_جینا
چشم
💙💙
_جینا
با جیستی دعوات شد اره؟🙃
ناراحت نباش خودشم ناراحته میگه بهم قول داد بعد من اولین چیزی که نوشتم از سویون بود💙🙃
_جینا
خب من اینم برا اوننوشتم فقط وگرنه من از کوک نوشته بودم الان باید از یکی دیگه از اعضا مینوشتم ولی فقط بخاطر جیستی از کوک نوشتم اصلا فقط بخاطر جیستی داستان نوشتممم😹
خیلی قشنگ بود💙🙃
_جینا
مرسی زندگیممم
💙💙💙
_جبنا