🌲این کریسمس برگرد🌲p3

سلام 🙃💜

بعد از چکاب اخرین بیمار سمت اتاقم رفتم و روپوشمو دراوردم که در زدن  +بفرمایید.  ÷امم بریم؟؟  +اوهوم   از بیمارستان اومدیم بیرون و سوار ماشین شدیم  +خب کجا بریم؟؟   ÷امممم من ی جاییرو میشناسم که بدرد یکی مث من و شما میخوره  +کجا؟  ÷برید تا بگم  ماشین و روشن کردم و راه افتادم بعد ۱ ساعت راه به خارج از شهر به ی کلبه رسیدیم  +اینجا چقد قشنگه  ÷اوهوم  پیاده شدم   +اینجا کجاست؟  ÷اینجا خونه پدریمه ما هر سال کریسمس میومدیم اینجا اما امسال خودم تنهام و دوست داشتم که با شما باشم خانم پارک. +مین هی الان دیگه بیمارستان نیستیم  ÷چشم خب بریم تو  +بریم ..... +وای این درختو نگا کنننن  ÷بشین تا برات ی قهوه بیارم      ÷بفرما  ÷خب نمیخای چیزی بگی؟؟ +راجب؟ ÷راجب اینکه چرا انقد با این بیمار جدیده بدی چرا چند روزه انقد تو خودتی درسته شاید فک کنید من از کجا فهمیدم ولی من سالهاست منشیتونم میفهمم کی حالتون خوبه کی بد میتونید به من همه چیزو بگید   +اون برادرمه. ÷چ..چی؟؟

+اره   دقیقا قبل از رفتن به دانشگاه پدر و مادرم توی یک تصادف مردن  ÷متاسفم   +اون موقع برادرم زن داشت و ۲۱ سالش بود منم ۱۸ سالم بود اون از خامیه من سواستفاده کرد و ازم ی امضا گرفت و تمام ارث پدریمون رو مال خودش کرد بعد از اینکه فهمیدم بدجور باهاش دعوام شد و از اونجایی که من توی خونه اون با زنش زندگی میکردم زنش بعد ی بازیگریه خوب منو از خونش پرت کرد بیرون  ÷وای خدای من.  +🥲 منم اونموقع فقط ی دوست داشتم دایون فک کنم دیدیش من ی مقدار پس انداز داشتم باهم دیگه ی خونه اجاره کردیم و دانشگاه رفتیم من در کنار دانشگاه توی ی رستوران هم کار میکردم بعد از اینکه دانشگاهم تموم شد و پزشک شدم وارد این بیماریتان شدم تو اونموقع هنوز نیومده بودی به این بیمارستان ÷اوهوم درسته واقعا متاسفم فک نمیکردم انقد سختی کشیده باشید  +مهم نیست من عادت کردم به تنها بودن.  ÷این چند روزم بخاطر حضور برادرتون انقد تو خودتونید ؟ +اوه نهه من اصلا اونو نمیشناسم کلا خانواده ای ندارم من فقط ی امید الکی گرفتم که بعد از فهمیدن ی حقیقت دیگه نابود شد  

÷چ امیدی؟؟  +من توی دبیرستان عاشق بودم عاشق دوست صمیمیم وسطای سال اخر با خانوادش به امریکا رفت و من دیگه ازش خبری نگرفتم همیشه ارزو داشتم کریسمس برگرده و کنار اون جشن بگیرم تا اینکه هفته پیش شمارشو پیدا کردم  اون داره برمیگرده کره  ÷جدییی اینکه خیلی خوبه. +با نامزدش  ÷ اوه نهه یعنی اون به شما....  +نه نه نه اون اصلا از احساس من خبر نداشته و نداره و البته نخواهد داشت  من هیجوقت جرات نکردم بهش بگم   ÷😔من خیلی متاسفم  +هی بس کن من اینارو نگفتم که تو ناراحت بشی بیا خوشبگذرونیم ببینم اینجا ضبط نداری؟؟  ÷امم چرا فک کنم اونجاس  +نظرت با ی اهنگ شاااد چیه؟  ÷با کمال میلللللل.   +پس بیا وسط

🎶🎶 بازم که گولت زدن با یه چرب زبونی زینو زینو زینو زینو, مو بیقرارم زینو زینو زینو زینو زینو, چشم انتظارم زینو زینو زینو زینو زینو, مو بی قرارم زینو زینو زینو زینو زینو, چشم انتظارم زینو🎶🎶 ÷وای عالی بود من دیگه خسته شدم مین هی جون تا حالا این روتو ندیده بودم  +خودمم بعد چند سال دارم این روی خودمو میبینم😹😹😹😹 {فردا}:   بیدار شدم رفتم ی دوش گرفتم امروز کاری نداشتم پس رفتم یچیزی خوردم و تلویزیونو روشن کردم که یهو صدای در خونه اومد بلند شدم رفتم سمت در درو باز کردم و با دیدنش قند تو دلم اب شددد. +کوووووک _خانم دکتررررر   محکم بغلش کردم این میخام اخرین لحظات خوبم قبل از اومدن نامزدش باشه هم باید فراموش کنم عشقمو هم باید از لحظاتم استفاده کنم   _دعوتم نمیکنی بیام تو؟؟  +نه..اره یعنی بیا تو خونه ی خودته با چمدونش اومد تو   _اگر مشکلی نیس من چند وقت مزاحمت بشم  +هییی این چه حرفیهههه مگه من چندتا دوست خوب مث تو دارم 

_یدونه   +از خود راضی بیا بشین برات یچیزی بیارم رفت نشت در یخچالو باز کردم با دیدن موز چشام برق زد شیرم دراوردم و ی شیر موز براش درست کردم  +بفرمایید  _این چیه؟؟  +شیر موزه   _ایوللل هنوز یادتههههه   +اوهوووووم   _خب چخبرا.  +سلامتی تو بگو من که میدونی تنهام پس قرار نیس خبر جدیدی داشته باشم تو بگو خبرا پیش توعه _خب راستش منم خبر جدیدی جز نامزدیم ندارم.   +اوهوم خب یکم بگو ببینم   _راستش من اونو دوست ندارم    +چی.....