سلام بچه ها😗 این یه داستان واقعی ترسناک هستش کسایی که می ترسن لطفا نخونن داستانو
یک روز مردی بسیار عادی از سر کار به خانه اش داشت می رفت جلوی در خانه اش یک کتاب بود آن کتاب را برداشت و رفت به خانه اش کتاب را باز کرد صفحه ی اول با خون نوشته شده بود : ((این کتاب رو بزار سر جاش)) مرد صفحه ی دوم را باز کرد یک تاره مو ی مشگی بلند آنجا بود وکنارش با خون نوشته شده بود:((
15 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
63 لایک
یک سوال
هیتر بی تی اس هستی؟
داستان اول واقعا اگه تصوز کنی ترسناکه 😬😵😵😩😩
ولی دومی نه
در کل خوب بود
تخیلت خوبه
لطفا تست اای منم انجام بده
بای
من نترسیدم۰😁
اصلا ترسناک نبود ولی ممنون که تست رو ساختی
واو خیلی خوف بود
عالی بود من خودم فیلم هتل دلونا که دیدم از ترس داخل اتاق خودم تنها نمیخوابم اگرم بخوابم باید لامپ روشن باشه
چ چرت بود😐کجاش ترسناک بود؟ الکی لایک جمع کردی😐از این ترسناک تر نبود؟؟😐🤢😖
باور کنین من اصلا نترسیدم😐 راستش این ها واقعی هم باشن مگه چی میشه؟😐 وقتی آدم میدونه براش اتفاق نمیوفته چرا باید بترسه؟😐 ولی قشنگ بود💙
به داستان جدید من هم سر بزنید
راس میگی منم خوندم بیشتر برام خنده دار بود 😅