حمایت فراموش نشه!
از زبان جین هو :صبح شده بود باید برای مهمونی بزرگ جعون تدارک میدیدم ی هودی گشاد مشکی با شلوار اسلش مشکی پوشیدم رفتم پایین هرچی که لازم بود گفتم اماده کنن لیست غذاها و دسر هارو دادم به خدمتکار
کوک:اوهه افرین خوب کاراتو میکنی /جین هو :ممنون رییس/کوک:خودتم خوب و زیبا آماده باش چون قراره نقش نامزدمو بازی کنی/جین هو:چییی؟؟؟/کوک:نخود چی/جین هو:😐/کوک:برو اماده شو چیزی تا مهمونی نمونده!
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
داستانت خوبه اما یه مشکلی داری تو نوشتن
اینکه تند تند همچیرو میگذرونی کسی که داره داستانتو میخونه ممکنه تصور کنه مثلا اینجا که نوشتی《رفتم پایین هرچی که لازم بود گفتم اماده کنن لیست غذاها و دسر هارو دادم به خدمتکار 》مثلا یکم باز ترش کن گفتگویه جیهو و خدمتکار رو بنویس . 🥲🌸🖤قشنگ بود
میدونم نویسنده خوبی نیستم و دومن حوصله ندارم🥲☝🏻
نه خوشکلم اتفاقا خیلی هم نویستده خوبی هستی🥲💙
_جینا
بچه ها توی اسلاید دوم بجای اینکه بنویسم لب هام نوشتم لباس اشتباه نگیرین😐💔😂
پارت یک کو؟
ببخشید ولی هنو منتشر نشده
عالی بود ولی سعی کن زیاد بنویسی و اینقدر شرط خیلی بزرگی نزار چون تا شرط انجام بشه یه ماه میگذره
باشع مرسی بابت نصیحتت🙂🤍
شرطاش انجام نشدم مشکلی نیس اگه دوس داشته باشین داستانو من حتمن ادامه میدم🥲❤
بنده یکم کرمکی هستم واس همون😂🤌🏻💔😐