آغاز فصل سوم
مرینت: آخرای شب بود .....توی سالنی که دیگه اصلا به سالت شبیه نبود روی یه صندلی نشسته بودم .....اونقدر گریه کرده بودم که چم هام قرمز شده بود . کت: م...مرینت حالت خوبه . مرینت: آاااه آره خوبم . کت: تو چشمام نگاه کن و بگو . مرینت:😊 من خوب....نهههه خوب نیستم . ¤مرینت خودشو پرت میکنه در آ.غ.و.ش کت. کت: میدونم...میدونم چه حسی داری .مرینت: نه نمیدونی ...نمیدونی 😭...من خانواده ای نداشتم....اما اونا ...شدن خانوادم ...ولی حالا...حالا اون هم نیستن😭.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
عالیه من قبل عضو شدنم از اول تا این پارت داستانس را خوندم اوندپارت مرینت فرار میکنه به خونه الیا را بیشتر دوست داشتم
پارت بعد کجایی دقیقا کجایی😭😭😭😭😭
باز نت تموم صده پارت نمیدی جای حساس کات کردی😠😠😠
ام ...آجی جاااااان خودتو کنترول کن😅
بگو بگو که کت نجات پیدا میکنم😢😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭ببین این تایپ الکی نیست جدی دارم گریه میکنم😢😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
آخی گریه نکن😢
یا میمیره یا اگه شنا بلد باشه میاد دوباره دیگه🥺
اما اون خودشو پرت کرد تو نجاتش بده😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
اره بگو نجات پیدا میکنه من از الان گیرم شروع شد😭😭😭😭😭😭بگو😭 بگو چه بلایی در بچم اوردی😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
منم جدی گریه میکنم😭😭😭😭😭
نه خوبه نگران نباش پارت بعدو خوندم مشکلی نیس اتفاقا می.می.ری از خنده😐😂
نگران نباش حالش خوبه😐😂
😭😭😭 چرا ادرین غرق شد😭😭😭
ولی عالیییی بود
ممنونم 💗💗🌹
ای مادر بچم غرق شد ای مادر😭😭😭😭مادر گیانم بچم مرد😭😭😭😭
بسیار زیبا
ممنونم 🤍
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مرسیییییییییی💗💗💗