از زبون ا.ت: با نور خورشید رو چشمم بیدار شدم یهو پریدم گوشیمو نگاه کردم دیدم آلارم رو روشن نکردم سری رفتم دستشویی یه مانتو صورتی کوتاه پوشیدم (لباس ا.ت)اومدم پایین نشستم سر میز سری صبحونه مو خوردم اوماز زبون ا.ت: با نور خورشید رو چشمم بیدار شدم یهو پریدم گوشیمو نگاه کردم دیدم آلارم رو روشن نکردم سری رفتم دستشویی یه مانتو صورتی کوتاه پوشیدم (لباس ا.ت)اومدم پایین نشستم سر میز سری صبحونه مو خوردم اومدم بلند شم مامان گفت: مطمئنی که میتونی ؟؟ا.ت: معلومه مامان من از وقتی 12 سالم بود آرزو داشتم تو بیگ هیت کار کنم و آیدل بشم مامان:ولی میدونی که بیگ هیت دختر قبول نمیکنه ا.ت: مامان تو منو دست کم گرفتی؟ من میتونم از پسش بربیام الانم پروازم میره بیاین بغلم (بغل خانوادگی 😂) اسنپ گرفتم چمدونم رو برداشتم وسیله هامو چک کردم که اسنپ رسید (3 ساعت بعد ) با اتوبوس سوار هواپیما شدم نشستم استرس تمام بدنم رو گرفته بود نمی تونستم تکون بخورم تصمیم گرفتم بخوابم (11 بعد ) خلبان : به مقصد خود رسیدی آماده فرود اومدنیم کمر بنداتون رو ببندید ا.ت : با صدای خلبان از خواب بیدار شدم فرود اومدیم از هواپیما که اومدم بیرون اصلا باورم نمیشد من الان تو کره ام ؟؟؟
برمـــ پــارتــ بعدیییی🫴🏻😂
دختـــره کیفشششش عینه منههههه🫴🏻💃🏻
عالیییی بود پارت بعد
عالی بود 🥺🥰🤍💜
باشه بابا الان میزارم 😂😂
10 part baaaaaaaad
9
8
7
6