🐞:وای نه...نه...۰۰۰سه ماشین آتش نشانی کنار خونه بودن و داشتن تلاش میکردن جورجی رو از خونه بیرون بیارن.ایندچیزیه که دلا به مرینت 🐞 گفت.دلا و مرینت تمام مدت همدیگر رو بقل کرده بودن.رام رامه هم به واق واق کردنشین ادامه دادن.فرانک میخواست بره تو خونه ولی آتش نشان ها نزاشتن.بالاخره تونستن جورجی رو پیدا کنند....ولی جورجی حرکت نمی کرد.صورتش خاکی شده بود و دست های کوچیکش زخم شده بودن.یعنی حالش خوب بود؟فقط اتاق زیر شیروانی آتیش گرفته بود...یعنی عکس های مرینت...اون بِرِتی که دوستانش داده بودن...همه ی اونا الان خاکستر شده بودن؟ولی الان اونا برای میرنت هیچ احمیتی نداشتن.فقط جورجی...با بقض به فرانک نگاه کرد:ج-جورج حالش خوب میشه؟۰۰۰بعد از کمی سکوت فرانک سر تکان داد ولی نه به نشونه ی آره و نه به نشونه ی خیر.
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
37 لایک
عالی
میشه پارت بعدی رو بزاری
فسیل شدم
بعدی
اگر میخوای معذرت خواهی کنی لایلا کاریت ندارم اما......
:-)
اون جا چه غلطی میکنی هاااااااااااااااااااااااااا اگر یک کلمه دروغ بگی دیگه هر قسمت دختر کفشدوزکی ترو ببینم خاموش میکنم
تمام حرفام با لایلا بود با کسه دیگه ای نبودم😐
:)
عالی بود
thanks!🗿
آجی میشی؟ 🥺🖇️
yesss
بستنیم 13 سالمه و تو؟
ببین در مورد توضیح اسلاید آخر
نمی دونن این کارو میکنی یا نه
ولی همیشه داستانت رو یه جا ذخیره نگه دار
باشه مرسی فکر خوبیه:)
چالش:برای حرص در آوردن
he
آره والا
عااییییی
gjdti tidtididi