
من امدم😂😘💗
+ا.ت.با چیزی که دیدم شاخ در اوردم........اقای کیم.سوهو جان این پسر من هست سوکجین.........+جین.وقتی دختره رو دیدم تعجب کردم......دهنش سرویسه.....جین.سلام اقا و خانم کیم من سوکجین هستم از ملاقاتتون خوشبخت هستم....ب.ت.سلام پسرم منم خوشبختم.....م.ت.سلام پسرم........ا.ت.سلام اقای کیم.......جین.سلام(با یه پوزخند)....+ا.ت.دهنم سرویسه از این به بعدم که قراره رفت و امد کنیم......
+جین.چیکار کنم که حرصم ازش بخوابه؟.....اهان؟...خب اینجا شلوغه و کسی متوجه نمیشه من دارم با ا.ت. چیکار میکنم..........+ا.ت.مییوش تسد داره میریزه......از خاله میپرسم(به مامان بابای جین میگه خاله و عمو).....ا.ت.خاله ییوش تسد کجاست؟........م.ن.دخترم برو طبقه بالا یه دونه اتاق اون ور تر از اتاق جین اونجا ییوس تسد هست.......ا.ت.ممنون خاله.....م.ن.خواهش میکنم.......
+ا.ت.فکر کنم اینجاست.......این اتاق جینه؟.....پس یک و دو و سومین در میشه دشویی......(ا.ت.میره ییوش تسد و میاد و جین همون موقع از اتاقش خارج میشه و وقتی ا.ت داره از پله ها میاد پایین جین محکم میزنه به ا.ت و اون روی پله ها میخوره زمین و خیلی دردش میاد).....ا.ت.عای حواست کجاست؟......جین.گفتم که کارم باهات تموم نشده.......ا.ت.حیف که پسر دوست بابام و مامانمی ..... جین.مثلا میخواستی چیکار کنی......ا.ت.برو گمشو........(یک ساعت بعد راستی ا.ت هیچی در مورد اذیت های جین نمیگه و جین همینجوری اذیتش میکنه).....
(جین داره رد میشه که ا.ت میکشدتش توی یه اتاق ).....ا.ت.چیکار کنم از این کارات دست برداری؟........جین.خوببببببببببب این نامه رو ببر به این ادرسی که روی کاغذ نوشتم و بهشون بده اون وقت دست بر میدارم......ا.ت.چرا خودت نمیدیش؟.....جین.برو دخالت نکن...............(فردا).....+ا.ت.حاظر شدم و رفتم به اون ادرسی که جین نوشته بود....رفتم و زمگ زدم و یه دفعه دوتا مرده گده اومدن بیرونو من رو بردن تو تا میتونستم زدنم اخرش گفتم تورو خدا بس کنید من کاری نکردم..........و پرتم کردن بیرون و اخرش یارو عه گفت این نامه ای که تو به من دادی از جین بوده ازمون خواسته تورو بزنیم معرت میخوام اگراین کارو نمیکردیم مارو بیچاره میکرد
ا.ت.اشکالی نداره درک میکنم حداقل لطفا کمک کنید بلند شم.......(یارو بلندش میکنه و ا.ت گوشیشو برمیداره و زنگ میزنه نونا و اون میاد دنبالش)....... نونا.اونییییی چی شده.....ا.ت.فعلا منو ببر بیمارستان احساس میکنم دستم در رفته......نونا.باشه ولی تو راه برام تعریف کن......(میرسن بیمارستان و ا.ت همه چی رو تعریف میکنه و معلوم میشه دست ا.ت شکسته و اگر درست جوش نخوره باد دستش قطع بشه)ا.ت.ولی میدونی چیه نونا؟......نونا.چیه........ا.ت.من جین رو بخشیدم نمیخوام عذاب وجدان داشته باشه.....نونا.از دست تو اونی....(و وقتی میره خونه الکی میگه خوردم زمین و دستم شکسته)..................(دو هفته بعد).....م.ت. دخترم ما میخواییم بریم برای کارای کمپانی بوسان و تو و جین باید بمونید اینجا...........ا.ت.چی من با جین؟......م.ت.مامان تورو خدا ما رو هم ببرید........م.ت.نه نمیشه فقط چهار هفته اس......ا.ت.باشه مشکلی نیست
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
دارم دیوونه میشم بزاررررررر🥴
بابا الانه که راهیه تیمارستان شم بدو
پارت بعد کی میزاری؟ 🌝
نمیدونم احتمالا فردا
اک
عالیییی
عالی بود
عااالی بود زودتر پارت بعد رو بزاررر💕
ججججججججججججججججییییییییییییییینننننننننننننننننننننننن
با اون دختر بیچاره چیکار کردی دستش قطع میشع
عععععععععاااااااللیییییییییییییییییییییییییییبود
وای عالی بود لاولی:)💕
پلییز پارت بعدی...
دوست داشتی رمان منم بخون:)💕
داستانت خیلی عالیهههه من ناظرش بودم،
کاش ا.ت از جین انتقام بگیره😐💔
نه بچه معصومیه ازش ان کارا بر نمیاد
عین خودم