دوستان این داستان بعد از ازدواج مرینت و ادرین و بچه دار شدنشونه خیلی غم انگیز و عاشقانس و بیشتر غم انگیزه یه جور شبیه فیلم ترکیه و فقط شخصیت های میراکلسه و نگران نباشید سن و سال نداره هرکی خواست بخونه
عزیزم من دیگه دارم میرم. عزیزم خیلی مواظب باشه دادم لوسی چمدوناتو بذاره تو ماشین باشه عزیزم خیلی مواظب خودتو بچه باش (ادرین تاجره پولداره و برای تجارت میره نیویورک و الان 28 سالشونه و توی 25 سالگی ازدواج کردن و تازه بچه دار شدن) خداحافظ زود برگرد خداحافظ لوسی:خانم ناهار حاضره
الان میام رفتم ناهار خوردم کمک لوسی کردم ظرفارو جمع کنه گفت خانم شما استراحت کنید نه این حرفا چیه رفتم بالا نیم ساعت بخوابم شب هم مادرم اومد پیشم ( پدر مرینت مرده) به من سر زد منم شام خوردم بعدشم ادرین زنگ زد و حالم پرسید و رسیده بود و خوابیدم
یک روز بعد صبح لباس راحتیامو در اوردم لوسی صبحانه رو اورد بالا خوردم یه نیم ساعت خوابیدم یهو یه صدای جیغ اومد سریع رفتم پایین دیدم چند تا بادیگارد غول پیکر با کت و شلوار اومدن تو خونه گفتم چی میخواین
11 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
سلام دوستان من خیلی معذرت میخوام بابت دیر شدن داستان من اکانتم مسدود شد و با یه حساب جدید وارد شدم الان گذاشتم درحال بررسی این حسابمو دیگه دنبال کنید
لطفا اسم دیگه ی غم ابدی را بگو من هر کار میکنم برام نمیاد
من یک عمره منتظرم پارت دو کی میاد لطفا بگو زود میاد خواهش
کی قسمت بعدی میاد تا حق این آدرین و سر جاش بباریم
منتظر پارت بعدی هستیم ولی چرا پارت بعد نمیاددددددددد سریعتر بزار دیگه
سلام داستان عالی من واقعا چند بار دارم میخونم گریه ام در اومد 😔😔
لطفاً زود تر پارت بعدی رو بزار خواهش
خیلی قشنگ بود عالیییییی
ممنون از همگیتون پارت بعدی رو گذاشتم به بقیه هم معرفی کنید
عالیییـــــــــی
اره با فیلم ترکی فرق نداره
خیلی قشنگه
عالی بود بعدی زود بزار