8 اسلاید صحیح/غلط توسط: ʝꬴꬼꬼᶖꬴ^•^ انتشار: 4 سال پیش 11 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام عزیزان امیدوارم همیشه سلامت
هر داستانی باید شخصیت های خوب و بد داشته باشه معرفی میکنم
سیکو
موچیدا
آلیس
خیلی خب بد بودن یا خوب بودن به داستان بر میگرده
ساتلا: این مهمونی ترسناکه
روح: تو باید مثل این جنازه ها بشی همین خودم با چاقو میکشمت
ساتلا: نه دستت درد نکنه سوبارو فرار کن
سوبارو: چیشد؟
ساتلا: زیاد حرف میزنی فقط بدو .
سوبارو: مهمونی خوب بود؟
ساتلا" مهمونی نرفتم باید جنازه میشدم
سوبارو: باشه فهمیدم
مگامی: ساتلا چرا داریم فرار میکنیم؟
ساتلا: چون اون روحه میخواد سر از تنمون جدا کنه
مگامی: خیلی خب
عروسک: کمک میخواین؟
ساتلا: معلومه که آره
عروسک: اون روح اونجا رو بگیرید
ساتلا: مگه روح رو میشه گرفت؟
عروسک: وقتی یه انسان میتونه خون آشام بشه یه روح روهم میشه گرفت
ساتلا: فهمیدم
سوبارو: چیرو؟
ساتلا: فقط دلداریشون بدیم همین بعد به آرامش میرسن و ما از این جهنم میریم بیرون
سوبارو: آره فکر خوبیه
ساتلا: سلام روح کوچولو
روح: سلام میخوای بکشمت؟
ساتلا: نه لطفا گوش کن تو و بقیه به آدما صدمه میزنین و این کار خوبی نیست میدونم یه زمان یکی هم شمارو اذیت کرده ولی دلیل نمیشه همیشه دیگران رو اذیت کنین
روح: قبوله ممنون
ساتلا: آزاد شدیم خیلی خوبه
مگامی: آره خوبه راستی بقیه کجان؟
ساحره شهوت: ما اینجایبم
مگامی: فوجیکا تو زودتر اومدی بیرون قبول نیست
کریستا: ببخشید ولی این فکر ساتلا بود
ساتلا: خیلی باهوشم
سوبارو؛ آره واقعا سرم گیج میره
ساتلا: عیب نداره به خاطر اینه که تو راه من بیشتر خون تورو خوردم .
سوبارو: دلیلش رو میدونستم
ساتلا: وایسا با خودم دارو دارم
سوبارو؛ ممنون
ساتلا: خواهش میکنم خب عروسک محل بعدی کجاس؟
عروسک: خونه موچیدا
ساتلا: اونجام باید روح به آرامش برسانیم؟
عروسک: نه فقط باید اونجا خودش بهتون میگه
ساتلا: به نظر میاد آدرس اینجاست
سوبارو: یه خونه متروکه ترسناک
ساتلا: خیلی باحاله
سوبارو: از نظر تو همه چی باحاله
ساتلا: راست میگی خورشید داره درمیاد؟ خوبه این چتر رو دارم
سوبارو: ای کاش میسوختی تموم میشدی
ساتلا: چیزی گفتی؟
سوبارو؛ نه
مگامی: هی سوبارو اینجا آخه کسی هم زندگی میکنه؟
سوبارو: حتما که عروسک گفت بیایم اینجا
ساتلا؛ سلام کسی نیست؟
موچیدا: خیلی وقته منتظرم
ساتلا: اوه سلام ببخشید
موچیدا: دیگه اشکال نداره
ساتلا: تو دقیقا چی هستی؟
موچیدا: شیطان
ساتلا: خب ما باید چیکار کنیم؟
موچیدا: کار خاصی نیست فقط باید اینجا ۴ روز زنده بمانید
ساتلا: از دست کی؟
موچیدا: از دست من
ساتلا: آها حالا فهمیدم اون شیطان هستش که آدم میخوره
موچیدا: تو که آدم نیستی پس چرا نگرانی؟
ساتلا: چون کسایی که دوستشان دارم آدم هستن
موچیدا: چه دست و دل باز
ساتلا: واقعا؟ پس حمله کن
موچیدا؛ تو یکی برای من کاری نداری
ساتلا: اگه بخوام از قدرتم استفاده کنم گشنم میشه و سوبارو هم حال خوبی نداره
موچیدا: چیشده؟
ساتلا: پس بهت حمله میکنم
موچیدا: پس جنگ تن به تن چه حرکات سریعی
ساتلا: ولی قانون اجازه نمیده بکشمت
موچیدا: هرکی رو پیدا کنم میخورمش
ساتلا: سوبارو ساکت باش
سوبارو: آخه ساتلا باید بریم یه جای دیگه الان ۲ روز هستش که اینجا هستیم
ساتلا: باشه خیله خب فقط آروم صدای جیغ اومد سوبارو بدو
موچیدا: این یکیش
ساتلا؛ اکیدونا؟ بیدار شو لطفا اکیدونا دیگه تکه تکه شده نمیتونه بیدار شه
موچیدا: چرا گریه میکنی مگه خون آشام ها احساس دارن؟
ساتلا: معلومه که دارن من اول انسان بودم ولی بعد خون آشام شدم این فرق داره
موچیدا" باشه حالا نوبت اون پسرس
ساتلا؛ اگه بخوای به سوبارو آسیب برسونی باید از رو جنازه من رد بشی
موچیدا: چه خفن
ساتلا: عالی شد
سوبارو: با یه لگد سرشو از جاش جدا کرد!!!!
ساتلا: خوبی سوبارو
سوبارو: آره خیلی خوبم فقط تو شوک هستم
ساتلا: اشکال نداره میگذره
سوبارو: بقیه حالشان خوبه؟
مگامی: آره ولی من دستم خوب نیست
ساتلا: چه زخم بزرگی وایسا
سوبارو: ساتلا چجوری تو همچین موقعیتی جعبه کمک های اولیه داره؟
ساتلا: بچه ها اکیدونا رو از دست دادیم
مگامی: چی میگی؟
ساتلا: ببخشید به موقع نرسیدیم
سوبارو: تخسیر تو نبود ساتلا
ساتلا: واقعا؟
عروسک: شگفت انگیزه توی ۲ روز تموم کردین
ساتلا: فکر نکن کار راحتی بود
سوبارو: ساتلا حالت خوب نیست گشنته؟
ساتلا: آره
سوبارو: باشه
ساتلا: ممنون
سوبارو: خیلی درد داره ولی ارزش نجات پیداکردنمون داره به خاطر من سر اون یارو رو از تنش جدا کرد
ساتلا: آخی مرسی
سوبارو: خواهش میکنم .
مگامی: میتونیم بریم؟
ساتلا: آخه کجا بریم؟
عروسک: ۴ روز فرصت دارید استراحت کنید
ساتلا: ممنون لطف بزرگی میکنی
سوبارو: نظرتان چیه بریم اون کلبه تو جنگل؟
ساتلا: خوبه بریم
مگامی: اگه نفرین شده باشه چی؟
ساتلا: فکر نکنم بیاین
مگامی: آه باشه
کریستا: نترس چیزی نمیشه
اما: راست میگه
سوبارو: تو در رو باز کن ساتلا
ساتلا: باشه چرا اینقدر میترسی؟..
سوبارو: چون جای ترس داره
ساتلا: آها نمیدونستم
سوبارو: تو چیرو میدونی؟.
ساتلا: راه کشتن تورو میدونم
سوبارو: نه بابا تو خیلی باهوشی
مگامی: ساتلا واقعا ترسناکه فکر نکنم سوبارو بتونه روی حرفش حرف بزنه
کریستا: معلومه نمیتونه
ساتلا: دیدید یه کلبه عادی مثل خودم
سوبارو: تو اصلا خیلی عادی هستی نه می ترسی هرکی دم دستت باشه سر از تنش جدا میکنی بدون هیچ احساسی
ساتلا: خب راه درستش اینه
ممنون عزیزان
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
وا او عالی بود☺
منتظر پارت بعدی ام😘
ممنون
حتما
خیلی عالی بود...
سریعتر پارت های بعد رو بزار..
خیل سریعتر
حتما
خوش حالم دوست داشتی