سلام ببخشید که دیر شد😢واقعا ببخشید.این چند وقت داستان رو ادامه ندادم😭😭دیروزم اومدم بزارم نت اونقدر ضعیف بود که کار هم نمیتونستم بکنم😭😭😭الان بزور دارم براتون میزارم.
(عکس فرد)یک هفته بعد زمان حرکت به سمت جنگل آذرخش⬅از زبان هلنا:خیله خب بیاین حرکت کنیم. استیو:چرا داد میزنی خواهر من؟ هلنا:آخه تو عمرم نه از قصر بیرون رفتم نه مسابقه رفتم. فرد:هه من نمیدونم کی یه دختر رو برای مسابقه میفرسته.(*فرد فاج پسری که سلاحش تیر و کمانه.مغرور و ضایع کنه. حیوان جادوییش یه گوریله که تو سطح چهاره قدرتش مشتاشه که آسیبش سه برابر حد معموله) آلفرد:چرت نگو دیگه فرد.وقتی فرمانروا انتخاب میکنه قطعا درسته.(آلفرد رزی پسری که سلاحش پتکه.وفادار و مهربان و در عین حال جدیه و به فرمانرواش وفاداره.حیوان جادوییش یه اسبه که تو مرحله چهاره و قدرتش اینه که قدرت پرش بالایی داره) دنیل:شما دوتا بسه دیگه.هی به پر و پای هم میفتن.دختره که دختره خودش از پس خودش بر میاد.(دنیل تامسون پسری که سلاحش یه زنجیره.جدی و حاضرجواب هم هست.حیوان جادوییش یه پلنگه که تو مرحله چهاره و قدرت سرعت زیادشه.)
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
تولدت مبارک
و کسی که پارت بعد نمیده
یس پارت جدید
عالی بود
ج.چ:18
فکرشم نمیکردم عدده رند در بیاد
فکرشم نمیکردم عدده رند در بیاد
فعلا که اومد