
امیدوارم خوشت بیاد عکسای کسایی که دوست داری ببینی رو کامنت کن ❤️❤️🤍
از زبان یو هیونگ:دنیای من واقعی نیست......خودم وقتی در جنگل قدم میزدم به صفحه سفیدی میرسیدم ...دنیای من محدود بود....اینو وقتی مطمئن شدم که آروم آروم کلمات جاده و برگ های پاییزی بلند می شدند و هر آنچه ساخته بودند با خود می بردند و جای انها با نور سفیدی که انگار هیچی دیگر قرار نیست روی آن باشد از بین می رفت و در اخر من ماندم و صفحه سفید دنیا و مردی که در دور دست قرار داشت به سمتش دویدم اما هر می دویدم از اون دور تر میشدم پس سر جام موندم تا اون به من برسه....چون داشت به سمتم قدم بر می داشت!؟....
از زبان تهیونگ:نولان رو دیدم که از ته جاده داشت میومد به سمتم پشت سرش یه ماشین بزرگ با سرعت داشت میومد..ته:نووووووولااااانننننن پششششتتت سرتتتتتتتتت😰...................همه چی آروم شد....هیچ صدایی نمیومد.....ماشین به خاطر سرعت زیاد چپ شده بود....مستقیم به نولان نخورد اما وقتی ماشن داشت توی گودی جنگل قل میخورد دامنش به ماشین گیر کرده بود همراه ماشین پایین پرت میشد......................خیره موندم به جاده.....خیذه موندم به جنگل.........بارون بود......چتر سیاه دستم بود.......پاییز شده......دقیقا مثل داستان......من......باترس به آمبولانس زنگ زدم........اومدن اما اجازه ندادن من برم داخل....نولان لحظه ای سوار برانکارد میکردنش با درد و ناله و با سختی گفت:نونارا رو بر...گردو..ن..ته..این..تن.ها..راه...نجاته...............با تعجب و غم به آمبولانسی که میرفت و توی جاده محو میشد نگاه کردمم.........ته:اگه این خواسته تو...تو رو بر میگردونهههههه....اینننننن کاروووو میییکنمممممممممم................از غم زیادی که روی دوشم بود لنگان لنگان قدم بر می داشتم....رسیدم خونه....اونی آنا خونه نبود......رفتم سراغ کتابم........برق میزد....نورش کل اتاقو پر کرده بود.....وقتی کتابو باز کردم نور شدیدی به صورتم تابیده شد و بعد دیدم که توی صفحه سفیدممم......و یه انسانو ته اون صفحه می دیدم......اروم اروم رفتم سمتش ....اون می دوئید اما به من حتی نزدیک هم نمیشد....از حرکت کردن پشیمون شد و سر جاش وایساد تا بهش برسم.........................
تاحالا دوسش داشتی؟لایک کنن
نفس من کلی رحمت میکشم دلت میاد لایک نکنی؟
سوم شخص:اینجا جاییست که تهیونگ خلقش...و یو هیونگ خالقش را ملاقت میکند.......ته:تو...تو....کی هستی؟........یو هیونگ:تو ...خودت ....کی......هستی.؟...میدونی چه بلایی سر نونارای من اومده؟...........
لایکا از بازدیدا کم تر باشه خیلی ناراحت میشمااااااا یه انگشت بزنی اون پایین تمومه❤️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ووییی عررررر چقد خوبهههههه🥺💔
کاربر ᴠ ʟᴏᴠᴇʀ هستم 🦊👩🦰
اکانتم با اون همه دنبال کننده پرید 🦊👩🦰
فالوم کنید بک می دم 🦊👩🦰
ادمین لطفا پینم کن🦊
بک میدم 🦋🐛
بک میدم 🦋🐛
بک میدم 🦋🐛
بک میدم 🦋🐛
بک میدم 🦋🐛
بک میدم 🦋🐛
بک میدم 🦋🐛
بک میدم 🦋🐛
بک میدم 🦋🐛
بک میدم 🦋🐛
بک میدم 🦋🐛
بک میدم 🦋🐛
بک میدم 🦋🐛
بک میدم 🦋
عععععععااااااااااااااااااااااالللللللللللللللللللللللللللللللییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بودددددددددددددددددددددد 🥺🦋
🤍🤍🤍🤍🤍