
پارت دو داستان دیدار دوباره ***** بلاخره بعد اینکه حالم یکم درست شد پا شدم ، امروز ساعت ۱۲ باید به کمپانی هایب برم پس سریع پاشدم دوش گرفتم روتین پوستیمو انجام دادم ورزش کردم صبحانه خوردم و زنگ زدم به میسو ( میسو دوست صمیمی ا/ت هستش که از ۷،۸ سالگی باهم بودن و تو یه دبیرستان درس خوندن و اینم بگم میسو طراح لباس خیلی معروفیم هست ) بعد چندتا بوق صدای کیوت میسو رو شنیدم : الو ؟ ا/ت : انیونگ ، چطوری ؟ میسو : اوه سلام خانم استایلیست من خوبم شما چطورید ؟😉 خندیدم و گفتم : عالیییم ، راستی میسو نهارو هستی باهم بخوریم ؟ میسو گف : اره حتما ، اما من خب قراره برم هایب یکم کار دارم یهو گفتم : وایسا ببینم تو قراره طراح لباس گروه بیتیاس باشیییی ؟ باصدای اروم و کیوتش گفت : ارع ، نکنه تو استایلیستشونی ؟ گفتم : اره ، باش پس تو برو کمپانی منم الان میام خداحافظ میسو : خداحافظ 🙂✨
سوار فراریم شدم و رفتم کمپانی ( ایشون خیلی پولدارن یا به اصطلاح ریچن 😂 ) وقتی رسیدم کمپانی دیدم میسو تازه از لامبورگینیش داره پیاده میشه ( ایشونم ریچن 😉 ) لعنت*ی مثل همیشه استایلش خیلی خوبههههه ، خب طبیعیم هست خوب باشه چون اون طراحه 🤌🏻 حالا هرچی دوییدم سمت میسو اونم دویید سمت من و پریدیم بغل همدیگه ، مشکل این بود که تهیونگ و جیمین داشتن میومدن و منو میسو رو دیدن . اروم تو گوش میسو گفتم : میسو .. نک…نکنه ته … من…و بشناسه ؟!؟ میسو گفت : طبیعی باش نمیفهمه ( میسو قضیه رو میدونه چون سولمیت ا/ت هست دیگه ) ته و جیمین سمت ما اومدن و گفتن : سلام ، ببخشید خانم ا/ت و میسو شما هستید ؟ باهم یه جا گفتیم : بله ماییم جیمین یه تعظیم کوچیک کرد و گفت : اوه بله لطفا پشت سرم بیاید اقای پیدینیم منتظرتون هستن سرمون رو به علامت تایید تکون دادیم و پشت سرشون رفتیم
( از زبون میسو ) ا/ت رو زیر نظر داشتم تا ریاکشنش رو ببینم ، اون از وقتی ته رو دیده فقط به ته زل زده بود همینجوری که داشتم راه میرفتم و به ا/ت نگاه میکردم یهو پام گیر کرد ، چشام رو محکم بستم و منتظر بودم بیوفتم اما نخوردم زمین . وقتی چشام رو باز کردم دیدم جیمین از کمرم گرفتم و با چهره ی نگرانش بهم گفت : خانم کیم ؟!؟ چیزتون نشده ؟؟؟؟ منم که از اون دسته دخترای خجالتیم لپم گل انداخت و گفتم : ممنون اقای پارک از اونجایی که شما منو گرفتید و نذاشتید بیوفتم زمین پس چیزیم نشده 🤭 جیمین یه لبخندی زد و گفت : اوه خیلی خوشحالم چیزیت نشده 😊 وقتی جلو رو نگاه کردیم دیدیم ته و ا/ت رفتن …
( داستان از زبون ا/ت ) بین منو ته حرفی ردوبدل نشده بود که یهو ته گفت : چهرت خیلی اشناست من شما رو جایی ندیدم ؟ زبون گرفت و گفتم : م..م..ن ؟!؟ گفت : لکنت داری ؟ گفتم : نه ززززبووونم ممیگیییره ؛ ته : اوکی راستی نگفتی همو دیدیم یا نه ، ا/ت : چیزه ، نه ندیدیم پشتمو نگاه کردم دیدم جیمین و میسو نیستن ، از کجا معلوم شاید اونا رفتن اتاق پیدینیم . ته در اتاق رو زد و برام بازش کرد که منم ازش تشکر کردم ، وارد اتاق شدم … میسو اونجا رو مبل چرم نشسته بود رفتم پیشش بشینم که صدای تق تق چیزی رو شنیدم با میسو همزمان پشتمون رو نگاه کردیم که دیدیم اعضا دارن برامون دست تکون میدن به صورت میسو نگاه کردم ، یه لبخند خیلیییی کیوت زد و دست تکون داد منم عین اون براشون دست تکون دادم . پیدینیم : خب دخترا میدونید دیگه فردا چه روزیه نه ؟ من و میسو : بله فردا مراسم ماما هستش پ : خب پس تا فردا وقت کمی هست برای حاضر کردن هفت تا لباس پسسسس لطفا تلاشتون رو بکنید و ۷ تا لباس خیلی خوشگل برا اعضا حاضر کنید ممنون میتونید برید فایتینگ ✨ منو میسو از اتاق خارج شدیم . میسو گفت : بر اساس هیکل و مودشون رنگ لباساشون رو بنویس من براشون لباس طراحی میکنم رو به میسو گفتم : تو برو پارچه هارو نگاه کن منم لیست کنم برات فعلا میسو : فعلا … میسو رفت منم تو اتاقی که پیدینیم به ما داده بود نشسته بودم و داشتم فکر میکرد که در یهو باز شد و …. کاتتتتتت پایان پارت دو شرایط { ۵ لایک } { ۵ کامنت } { ۲۰ بازدید }
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
چه جای بدی کات کرد دوستت 😂
عالی بود 🥺💚
مرسی 🥺
_میسو
پارت بعد پارت بعد تا پارت بعدو نگیریم اروم نمیگییریم
هایییی لابلی🧸🪷
من میلا ام تازه دبیو کردم و توی مراسم مامای کاربر : ☽︎ᴛ-ᴘᴏᴘ☾︎
من برای پیشرفت بیشتر به رای تو نیاز دارم لطفا توی مراسم ماما به سونگ مان هی رای بده
عاللللیییی
ناظر هردو پارتم خودمم پارت بعدیو بزارر پلیزز