من و صاعقه ۸

سلام دوستای عزیز پارت هشتم رو زود تو گذاشتم و تو این پارت افزایش قدرت خواهیم داشت و همه چیز معلوم میشه

از زبان میکی:بعد اینکه از اونجا خارج شدم وقتی به اردوگاه رسیدم شب شده بود داشتم به ماه نگاه میکردم که چند صدای آشنا اوند🌐🔥سلام میکی☇سلام🌐تنهایی؟☇الان که دیگه نه.بعد چند ثانیه به ماه خیره شدن قدرتم جرقه ای غیر عادی زد🔥میکی قدرت تو همیشه این طور بوده؟☇نه ولی دلیلش رو میدونم🌐منظورت چیه؟☇هر چند وقت یک بار قدرتم افزایش پیدا میکنه واسه همین وقتی کنترلش رو به دست میارم دوباره استفاده ازش سخت میشه قدرت من هر روز داره قدرتمند تر میشه🔥پس چرا این اتفاق برای من نیفتاده؟🔴چون تو مثل اون نیستی🌐ها تو کی هستی؟🔥این همون پیرِ مردیِ که میکی نجاتش داده🔴درسته☇تو از کجا راز ما رو میدونی؟🔴میکی وقتی تو به دنیا اومدی من وجود تو رو حس کردم و میدونم که خودت قدرت داری☇متوجه نمیشم خب ویلیام و بن هم قدرت دارن و...🔴من خودم این عنصر ها رو به وجود بن و ویلیام دادم☇پس اونیم که به کریستا🔴نه اشتباه نکن اون کار ساکوجی بوده🔥چی چی؟🔴ساکوجی کسیه که دنبال قدرتِ میکیِ☇من؟خب چرا دنبال قدرت بن یا ویلیام نیست؟🔴من ساکووی هستم برادر ساکوجی و میدونم میکی قدرت خاصی داره که لحظه به لحظه بیشتر میشه کلی من خودم به ویلیام و بن عنصر وجود دادم تا میکی تو راه طول و درازی که در پیش داره تنها نباشه امروز متوجه شدم ساکوجی چند شرور دیگه فرستاده☇یعنی چی؟🔴عنصر وجود کریستال،علف حرز و پاک خاک رو ساکوجی به اونا داده و ۴‌نفر دیگه به گروه اونا اضافه شدن☇اگر هم راست بگی هیچی ولی تو اینا رو از کجا میدونی؟🔴من میخوام به یه نفر دیگه قدرت بدم تا بتونه به شما کمک کنه شخص خاصی رو سراغ دارین؟🔥آره جک🔴جک کیه؟🔥برادرم پسر خوبیه🔴مطمئنی؟🔥۱۰۰درصد🔴باشه.و یه ورد خوند و جک به خودی خود اومد و پیش ما ظاهر شد☾ها چی شده اینجا کجاست؟☇نترس جک ماییم

☾ویلیام انجا چه خبره این مرده کیه؟🔴من ساکووی هستم میتونم بهت قدرت زیاد بدم که باید ازش برای کمک به ابر قهرمان های شهر استفاده کنی قبول میکنی با خطراتِ اون کنار بیای؟☾آآ☇هنوز تو شُکِ ۳،۲،۱☾آره قبوله.ساکووی یه ورد خوند و جک تونست یه سنگ بزرگ رو برداره☇اون چطور میتونه با اینکه اولِ راهِ اِنقدر راحت اون سنگ رو بلند کنه؟ ولی من بعد این همه سال نتونستم؟🔴بهت که گفتم علتش بیشتر شدنِ قدرتِ توئه

بعد یه مدت به جک توضیح دادیم و همه چیز رو فهمید بعد یهو

باد دور من پیچید و یه نیروی الکتریکی و صاعقه هم اومد این بارِ اول نبود بعد بین زمین و آسمون معلق شدم نمیدونم چرا چشم هام رو بستم و بعد از یه مدت خود به خود اومدم پایین☇آقای ساکووی چه اتفاقی افتاد؟🔴الان تو قدرت بیشتری داری☇بیشتر؟🔴بله و من الان قدرت شما سه تا رو بیشتر میکنم🌐🔥☾ما؟🔴بله.و یه ورد دیگه خوند🔴الان ویلیام تو میتونی از گدازه استفاده کنی بن تو میتونی ابر رو هم کنترل کنی و جک شما قدرت مشت قدرتی رو پیدا کردی

(مشت قدرتی رو تو خواب دیدم نحوه اش اینه که طرف یه گارد مخصوص بگیره و یه حالت مشت مانند انجام بده بعد اگه مثلا یه ماشین یا یه درخت جلوش باشه اونو پرت میکنه اونور و مثل یه موجِ نامرئیِ و بگم اگر لمس نکنی هم عمل میکنه‌)

(عکس این پارت سولانا)پیام بازرگانی به داستان سرنوشت پاریس و به دست تقدیر که هر دو رو دوست گلم نازنین نوشته رو حتما بخونید حالا بریم سر اصل داستان

☇آ...آقای ساکووی🔴بله؟☇اونا میتونن از پس قدرت جدیدشون بر بیان؟🔴بله.از زبان ساکوجی:من اونو حس میکنم انرژیِ اون بیشتر شده ولی صاعقه نمیزاره بفهمم اون کیه چه راهی هست الانم که قدرت خیلی زیاد شده ولی با کمک نیرو های جدیدم میتونم شکستش بدم☠سولانا❄بله پدر؟☠همکار های جدیدی داری با کمک اونا صاعقه رو شکست بده و برام بیارش☠چشم.‌

از زبان میکی:صبح زود از خواب پاشدم امروز روز معرفی بود باید ساعت ۶ اونجا میبودیم☇هی کانر😩کانر:بله؟☇نمیشد صبح به این زودی برگزار نشه؟.کانر:نه☇خیلی بیشعوری.کانر:خب دیگه چه میشه کرد.لباسم رو پوشیدم و موهامو شونه کردم و ربان قرمزم رو بستم موهام رو کنار زدم و عینکمو تمیز کردم و با پسرا و بقیه راه افتادیم دیدیم جک زل زده به رز خدایا اینم عاشق شد رفت به فنا🔥خودتم عاشق شدیا☇نخیر کی گفته؟🌐ویلیام راست میگه☾چی نه من عاشق نشدم☇اصلا شما سه تا تو ذهن من چیکار میکنید؟بیرون🔥نمیرم😜☇کانررررررررر.کانر:ها چیه؟☇همه گی بیرون اینا رو بنداز بیرون. کانر:از کجا؟☇از ذهن من.کانر:باشه.خب کجا بودیم آها جک هم عاشق شد رفت رسیدیم به محل مراسم بعد مراسم خانم استیسی گفت:بچه ها فردا میریم خونه وسایلتون رو جمع کنید.

تو اتوبوس بن پیش سایارین نشسته بود و من پیش جک اونم رفت پیش رز نشست بعد ویلیام از جاش پاشد و یه نفر نشست پیش من بهش یه نگاه انداختم ای خدا اون مکث بود 🏈سلام تنهایی؟☇نچ یکی داشت میومد پیشم جنابعالی نزاشتین.بعد رو مو کردم اونور و ویلیام اومد و اون رفت🔥اون چی گفت؟☇هیچی ولش خوب کردی اومدی بیرون رو ببین چقدر قشنگه🔥آره کوه ها واقعا قشنگن☇اونو نمیگم که ابر هار و میگم ببین چه سیاهن🔥آره راستی☇بله؟🔥الان دیگه هم قدیم☇دقت نکرده بودم قدت بلند شده🔥بله دیگه ما اینیم دیگه☇حالا جَو بَرِت نداره

خب دوستای گلم ایم پارت تموم شد به نظر ‌شما پارت بعد عاشقانه باشه یه نه؟البته اونقدر نمیکنم که حالم به هم بخوره