بفرمایید اینم از جنگل عشق قسمت پنجم♥ لایک یادتون نره فالو=فالو......♥
دست کیت رو گرفت و اون رو به دیوار چسبوند....لیام:کیت بهم اخم کرده بود و به عقب هلم داد اما من با هل دادنش تکون نخوردم و همینجوری دستشو گرفته بودم و با نیشخند نگاهش میکردم😏.....یهو داد زد:چته روانی دستمو ول کن....بذار برم،من سرمو نزدیک تر کردم بهش گفتم:چرا قهری باهام هوم؟ بیشتر اخم کرد ولی چیزی نگفت....من ادامه دادم:انتظار داشتی جلوی جادوگر چی بگم ها؟بگم منو کیت همو دوست داریم اره تو راست میگی؟ به وضوح دیدم که کیت اخماشو باز کرد و با گونه های گلگون بهم نگاه کرد..... دیگه نتونستم جلوی خندم رو بگیرم و قهقه خیلی بلندی سر دادم و همینطور دیدم که کیت هم داره لبخند میزنه.....
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
به داستانم سر بزنید ارزش خوندن داره😉💯
حمایت کنید لطفا 🙂👌🏻
میشه پین کنی 🥰
خیلی خوب بود😍❤️🔥
ببخشید نتونستم زودتر بخونمش😅
مرسی عزیزم نه اشکالی نداره امتحاناتت تموم بشن بعد راحت بیا بخون داستنمو به درست بیشتر اهمیت بده♥😍
ممنونم که لایک کردی داستانمو♥
عالی بود
ممنون عزیزم خوشحالم کردی😊