معرفی (اسمت دیاناس ، ۲۲سالته ، ۴۰ کیلو ، قدت ۱۶۸ ، دختری با استعداد ، ایدل هستی) ( ۳تا دختر خاله داری به نام های سانیا و سیسمین و غزل و ایدلن) ( تو و سانیا و غزل هم سن هستید) بریم سراغ داستان 😊

تو " امروز تولد جیسو عضو گروه بلک پینکه ما ۱ ساله دوستیم ۲ ساعت دیگ تولدع پس یه دوش نیم ساعته گرفتی یه لباس و ارایش کردی و اماده شدی (عکس بالا 👆🏻) تو" بچه ها من رفتم بای سیمین "اوه خوشگل خانم میخواد بره تولد تو" اره سیمین "باشه بای ولی زود بیا خونه تو" چرا سیمین "خودت میفهمی بای تو" بای رسیدی جشن گرفتید و خوشگذرونی و رفتی خونه
(عکس تو👆🏻) از زبان تهیونگ " امروز پیدینیم گفت که باید با ۴ تا دختر زندگی کنیم آخه چرا دختر؟ خوب برم اماده شم که باید بریم رسیدیم وارد خونه شدیم خونشون خیلی قشنگ و بزرگ بود سلام کردیم و نشستیم ازمون پذیرایی کردن جین " به ما گفتن که شما ۴ نفرین ولی الان ۳تائید؟ سانیا "بله ما ۴ نفریم ولی یکی از دختر خالم رفته بیرون الان میاد جین" اها از زبان تهیونگ "مشغول صحبت کردن بودیم که یهو صدای کلید اومد یه صدای قشنگی اومد که گفت سلام دخترا وارد سالن که شد یه دختر خوشگل رو دیدم یه حسی بهم دست داد تابه حال تجربه نکردم از زبان تو" باورم نمیشه دوباره بی تی اس رو دارم میبینم سلام و احوال پرسی کردم و رفتم لباسام رو عوض کردم ( یه هودی مشکی با علامت بی تی اس، موهای لخت م رو خرگوشی بستم و ارایش ملایم کردم) ار. ام "انگار شما ارمی هستید؟ تو" بله از بچه گی ارمی بودم جیمین "از دیدنتون خوشبختم تو" من هم همین طور که دوباره شما رو می بینم 😊😊😊 جیمین "دوباره؟! تو" بله همه باهم "کی؟! تو" من قبلا واسه تهیونگ شی کار کردم تهیونگ توی دلش "بزوتبوکنهبرکن واسه من!!!!!؟؟؟؟؟؟

شوگا " چه کاری؟ تو"گیریمور، عکاس و خدمت کار شخصی (یک ساعت صحبت راجب کار که واسه تهیونگ انجام دادی و اشنایی بیشتر 😂) جین " بسه دیگه خیلی ازشون سوال پرسیدیم خسته شدن 🤗 ما کجا بخوابیم؟ تو "هنننن سیمین" پسرا از این به بعد پیش ما زندگی میکنن (توی دلت عروسی شد) چون اتاقامون کمن یه هم اتاقی دارین خب من و جین انتخواب کردیم سانیا با شوگا ، من و ار. ام (نکته سیمین و ار. ام در رابطن♥🥰) غزل و جیمین ، تهیونگ و دیانا ، جونگ کوک و جیهوپ و جین هم باهم تو رفتی بدو بدو توی اتاقتو تمام عکس های تهیونگ رو قایم کردی چون بایست تهیونگ بود ( اتاق دیانا 👆🏻) رفتید تو اتاقاتون تو"بفرمایید این هم جای شما اگه چیزی خواستین بهم بگید تهیونگ "خیلی ممنون 😊 تو" خواهش میکنم کاری نکردم من که ازم تشکر کنید اقای کیم 🤗 تهیونگ " من رو تهیونگ صدا کن با من راحت باش 😁 تو "چشم
لطفا حمایت کنید تا پارت بعدی رو بزارم ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
لایک کنید من کلی فکر کردم که این داستان رو ساختم 😥🙂مرسی لایک کردید لطفاً نظراتتون رو کامت کنید🥰
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (1)