
سلام خوبین ؟ اومدم با قسمت 5 یه قسمت پر از هیجان و اینکه از 2 قسمت بعد تا آخر فصل با یه اتفاق غیر منتظره ادرین مرینت رو ول میکنه و میره دنبال لایلا ( تروخدا از الان نگید تو نظرات چرا جداشون کردیو من دیگه نمیخونم 😐 به هم میرسن صبر داشته باشید فرزندان) اسم این قسمت هم تخریب خب بریم سراغ داستان 😊
از زبون دنیل : صبح بیدار شدم امروز قرار بود وارد فاز اول شیم رفتم پایین ( ادرین رفته خونه مرینت ) هلن صبحونه گذاشت سلام کردم بعد رفتم نشستم جلوش روی صندلی داشتم صبحونه میخوردم که هلن گفت تو میدونستی داری به خاطر خودت زندگی چند نفر رو نابود میکنی ؟ گفتم میدونم ( ضد حال 😐 ) ولی برام مهم نیست هرکسی که باعث شده من این همه سختی بکشم باید تاوان پس بده تو هم با اونا هیچ فرقی نداری حتی اگه مجبور شم بین نقشه و تو یکی رو انتخاب کنم / یکم مکث کردم بعدش با لحن سردی گفتم نقشه رو انتخاب میکنم و اینکه / یکی از تفنگ هام رو روی میز سر دادم سمتش و بقیه آب پرتغال رو خوردم و بعدش گفتم : امروز باید انجامش بدی چه خوشت بیاد چه نیاد بعدش یا غم عجیبی رو توی چشمای هلن دیدم میدونستی احتمالش 10 درصده که به لوکا حتی یه آسیب کوچک بزنه پس رفتم سراغ نقشه جایگزین ......
رفتم لباسم رو پوشیدم و رفتم خونه فو ( استاد فو اومده پاریس ) : وقتی رسیدم در زدم اومد در رو باز کرد و گفت اوه سلام دنیل تفنگم رو در آوردم و گفتم سلام عمو فو گفت دنیل چیکار داری میکنی گفتم کار پدرم رو تموم میکنم هلش دادم داخل خونه اون سعی کرد مقاوت کنه ولی بعد تفنگ رو گرفتم سمتش و تیراندازی کردم بعدش تفنگ رو گذاشتم توی جیب داخل کتم و اومدم بیرون و رفتم سمت خونه مرینت
از زبون لوکا ( این اسلام و اسلاید بعد هیجانی ترین و یکی از غمگین ترین قسمت ها هستن تو این فصل ) : داشتم میدویدم سمت خونه مرینت که وسط راه جلو یا کوچه ی صدایی شنیدم که میگفت لوکا صدای هلن بود ! رفتم تو کوچه و گفتم تو کجایی هلن اتفاقی افتاده ؟ همون موقع یکی از تاریکی اومد بیرون و من رو ب*غ*ل کرد و ب*و*س*ی*د بعدش که جدا شد داشت گریش میگرفت یه لبخند تلخی زد و گفت سلام لوکا گفتم سلام هلن تو / همون موقع یه تفنگ دستش دیدم گفتم هلن تو میخواهی نزاشت حرفم رو تموم کنم و گفت ببخشید لوکا ولی آره و روش رو از من برگردوند 😢😢
گفتم ولی ...، ولی برای چی ؟! ما هم رو د*و*س*ت داریم هلن چرا میخواهی این کار رو کنی گفت مجبورم لوکا مجبورم 😭 بعدی تفنگ رو سمتم نشونه گرفت دستش روی ماشه لرزید و بعدش تیر زد ....../ با کمال تعجب تیر دیواری با فاصله نیم متری از من رو سوراخ کرد بعدش هلن اومد ب*غ*ل*م کرد و با گریه گفت من نمیتونم به تو آسیبی برسونم لوکا 😭😭از زبون هلن : بعدش یه صدایی از بالای سرم گفت ولی من میتونم و بعدش صدای تیر اومد و لوکا توی ب*غ*ل من بدون هیچ حرکتی افتاد نگاه کردم دیدم دنیل از روی یه بلندی کوچیک پرید پایین و لبخند زد گفتم تو تو چطور تونستی 😭😭 گفت من کاری رو تموم کردم که تو نتونستی بعدش بهم گفت بیا مشتش رو باز کرد میراکلس طاووس توی مشتش بود گفت منم با میراکلس پروانه تبدیل میشم اونا نباید بشناسنمون
بعد از اینکه تبدیل شدیم دنیل گفت لوکا رو بزار تو ماشین میریم خونه مرینت بعدش رفتیم خونه مرینت و لوکا رو گذاشتیم در زدیم و فرار کردیم / از زبون مرینت : ادرین امروز اومده بود اینجا بعدش با هم نشستیم فیلم دیدیم که ادرین گفت مرینت میشه موهات رو باز کنی مثل اون موقع که توی هتل بودیم ( فصل 3 ) گفتم نه ادرین کلی اصرار کرد و بعدش من گفتم باشه و بعدش مو هام رو باز کردم که یدفعه در زدن سریع رفتم و در رو باز کردم و لوکا رو دیدم که ( خودتون میدونید مینوشتم تستچی حذف میکرد ) یا لحظه سرم گیج رفت و افتادم روی زمین گفتم ادرین ادرین دوید و گفت چی شده مرینت و وقتی لوکا رو دید نفسش بند اومد و بعد یه ماشین مشکی رو دید که داشت با تمام سرعت از سمت ما دور میشم ادرین گفت میگیرمشون مرینت پلگ پنجه ها بیرون و رفت
از زبون کت نوار : دویدم رفتم دنبال ماشین که رفت کنار یه ساختمون درحال ساخت ایستاد من پریدم روی سقفش و بعد پریدم پایین گفتم پیاده شید یکی پیاده شد و گفت سلام ادرین و بعدش تبدیل شد به خودش تعجب کردم یکم تغییر کرده بود اما مطمئن بودم خود خود دنیل بود ! گفتم تو لوکا رو ( سایت حذف میرد ) ؟ گفت آره کار من بود تعجب کردی اره ؟ حالا هم نوبت تو گفتم به مرینت میگم چیکار کردی گفتش فکر نکنم وقتی که از اینجا بری بیرون چیزی یادت بیاد و بعدش تفنگش رو به سمتم نشونه رفت و مایورا از اون در ماشین پیاده شد و رفت زیر یه قسمت از ساختمون دنیل گفت مایورا تمام سعیتو برای انجام کاری که بهت گفتم بکن 😈 مایورا گفت باشه و بعدش دنیل تیراندازی کرد
از تیر هاش جا خالی دادم و بعدش گفتم کتاکلیزم و زدم به میله ای که کنارمه و اون میله افتاد و اون یدونه میله ای که مونده بود نتونست وزن رو تحمل کنه و شکست و افتاد روی مایورا رفتم سمتش که میراکلسش رو در بیارم تا بفهمم کیه ..... از زبون دنیل : دیدم کت داره میره سمت هلن نمیتونستم خواهرم رو هم از دست بدم ناخودآگاه تیر زدم به جلوی پای کت و اون ترسید و وایساد گفتم از خواهرم دور شو کت نوار و بعدش هلن اومد بیرون و بعدش نقشه ام کامل عملی شد ( اتفاقی که هلن کرد یه رازه تا چندین قسمت بعد 😈 )
از زبون مرینت : هی داشتم گریه میکردم که دیدم ادرین داره تلو تلو میخوره و میاد سمتم وقتی که رسید گفت مرنیت من رو ببخش بعدش گفت کمکم کن و توی ب*غ*ل*م بیهوش افتاد 😱
آنچه در قسمت بعد خواهید دید ( اسم قسمت بعد خ*ی*ا*ن*ت ) : از زبون مرینت 1 روزه که از اون ماجرا میگزره و ادرین هنوز بیهوشه .......... همش حرف آخرش توی سرم میچرخید : کمکم کن ، کمکم کن ، کمکم کن برای چی کمک میخواست ؟ ........ مثل اینکه یکی داره دزدی میکنه از طلا فروشی ....... خیلی قوی بود نمیتونستم شکستش بدم ....... گردونه خوش شانسی ....... این رنگ چشم رو میشناسم اون اون ( الان اسمش نمیگم تو قسمت بعد میفهمید ) ....... ای کاش ادرین بود و کمکم میکرد ....... از زبون هلن : دنیل من یه نقشه جایگزین دارم ...... دنیل گفت : وقتشه وارد فاز آخر بشیم
خب امیدوارم خوشتون اومده باشه ( ادرین : تو خسته نشدی از بس تو هر قسمت این گفتی ؟ من : ب ت چ داستان خودمه اختیارشم دست خودمه برو تا به مرینت نگفتم اینجایی ادرین : ببخشید اشتباه کردم فقط به مرینت نگو هنوز چون براش کادو ولنتاین نخریدم از دستم عصبانیه بگیرتم میکشتم من : حقته 😂😂 ) خب داشتم میگفتم قسمت های بعد قراره حسابی باحال و هیجانی شه لایک و نظر فراموش نشه راستی عکس این قسمت عکس دنیله خب بریم سراغ چالش
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام علی
پارت جدید داستانم رسید 🥳
حتما بخونش 😍😍
باشه حتما میخونمش فقط ببخشید الان کار دارم فردا صبح میخونمش
سلام
چرا بعدی نمیاد؟
سلام
نمیدونم بیشتر از یک هفته است که داخل بررسیه
عالیییییییییی💗💗💗💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
منو یادته من لئو هستم اون موقع فقط دوتا تست داشتم یادته
ممنون
بله یادمه 😄
فوق العاده بود😍😍
جواب چالش:جای مرینت
و اینکه به یه چیزی پی بردم اینم اینه که دنیل خیلی زشته🙄😂😂
ممنون
ممنون
اره موافقم
سلام
عالی بود❤️
کاش زودتر بعدی تایید بشه.
ممنون از تست خوبت 🌹
منتظر پارت بعدی هستم 😍
سلام
ممنون
ممنون
بعدی داخل بررسیه قسمت ۷ رو هم فردا یا پس فردا میزارم
ممنون
فقط زود بذار
چون تا سه روز امکان ساخت تست وجود ندارن
اره فهمیدم بسته شد 😔
همون۳ روز دیگه میزارم 😊
چالش::: چون دخترم مرینت
ممنون
( اتفاقی که هلن کرد یه رازه تا چندین قسمت بعد 😈 )
نویسنده اگر من آخر تورو نکشتم روکا نیستم . البته تمام تلاشم رو میکنم تا نکشمت ولی اگر دیدی یه دفه ای رفتی یه جایی که نور سفید میاد بالا سرت یه وقت ناراحت نشیااااااااااااااا
باشه 😂
قول دادیاااااااااااااا.... یه وقت میبینی یه جایی رفتی که یه چنتا دختر با دوتا بال دارن میان سمتت راستی لباساشون هم سفیده یه چیزی هم رو سرشون دارن ..... میان سمتت و بهت میگن خوشومدی به بهشت .....
هلن چرا میخواهی .... من همون لحظه که این رو خوندم تو ذهنم : هلن چرا میخواهی این کار را با من بکنی , هلن فرشته ی من زیبای من این کار را نکن .... هلن: آه ای پادشاه من من هرگز نمیتوانم بدون تو زندگی کنم .... لوکا: آه ملکه ی قلب من سلطان قلبم تو هستی تو هستی .... هلن: و هم رو بوسیدیم ....................
بقیش رو خودت دیگه میدونی .
عاااااااااااااااااااااااااااااالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود . هوف دیگه نمیتونم نفس بکشم جواب چالش :::: مرینت البته بخاطر تیکی و لیدی باگ بودنش
ممنوووووووووووونننننننننن
عالییییییییییییییییییییییییییییی بود خیلی قشنگ بود این قسمت فوق العاده بود 🤩 🤩 🤩 🤩
جواب چالش :مرینت
ممنونممم
ممنون