کاراکترای forest loveجنگل عشق

کیت هستم.دختری که هر روز با یک پسر دیوونه دعوا داره و باهاش کنار نمیاد اما... یک حسی بینمون هست دارم داغون میشم بین این حس نفرت و عشق تازه الان چند وقتیه که مامان بابامو اصلا ندیدم و دلیلش.... داستانمو دنبال کنید...♥

لیام هستم و.... خب راستش زندگیم خوب پیش نمیره.... همیشه یک دختر فضولی باید باهام باشه من اینطوری فکر میکنم ولی..‌‌..قلبم دهن مغذمو میبنده یعنی اونم این حسو داره؟... تازگیا هم داره بهم هی نزدیک تر.....

پیتر هستم دست یک لیام😂 خدایا این پسره دیوانس.... از دختره خوشش میاد اذیتش میکه حاجی مرض داری خب؟😐 البته دختره هم کم اذیت نمیکنه بد بختو... خلاصه یکی از عجیب ترین عشق هایی که دیدم😂♥ من کم اوردم شما نصیحتشون کنید😂

ماریا هستم😊 دوست صمیمی کیت♥ و منو پیتر همو دوست داریم و بهم گفتیم...ولی مشکل اینجاست که..... هییی چی بگم ما توی کوچه بازی میکنیم البته به هیکلمون نگاه نکید همش ۱۲ سال سن داریم(بچه ها ببخشید خیلی سخت بود عکس انیمه بچه که خوشگلم باشه پیدا کنم جان ما همینو بپذیرید چون همینم به سختی پیدا کردم🤠) داشتم میگفتم ما توی یک کوچه بازی میکنیم اما کیت و لیام...اهههه خودتون میدونید دیگه دیوانه ان یکسره با هم دعوا دارن همو میزنن با هم راه نمیان. اه همش میخوان همو بخورن😂 ولی من میفهمم که کیت از پسره خوشش میاد... ولی تازگیا یکم دارن....داستان رو دنبال کنید♥

سلام....من مکس هستم.... راستش من نمیفهمم که چرا لیام و کیت با هم نمیسازن و هیچی نمیدونم.... اما تازگیا بچه ها یک دسته گلی به آب دادن اونم اینه که.....😉

سلام من انا هستم دوست بقیه بچه ها راستش تازگیا یک چیزیو فهمیدم اینکه شما که دارید میخونید لایک نکردید😐💔 لایک کن داداش من😂 کردی...؟😐♥ خب داشتم میگفتم من انا هستم و داخل این گروه شش نفره ام و حسابی کلافه ام چون بچه ها خیلی خنگن...بله درست شنیدید بچه ها اصلا متوجه نمیشن که کیت و لیام همو خیلی بیشتر از اون چیزا دوست دارن....(بچه ها یک کاراکتر یکم مغرور ولی نسبتا مهربون داریم)... بچه ها داستانو بخونید بفهمید من بدبخت چی میگم حداقل😁... داخل داستان میبینمتون♥