ببی کت پارت ۱

از زبان لیدی باگ امروز دوباره شادوماث بچه غول رو شرور کرده بود اصلا نمیدونم چرا گیر داده به این بچه که هی شرورش میکنه😐 ولی ایندفعه بچه عول یه قدرت دیگه هم داشت یه نوری بود که به هرکی میخورد بچه میشد با کمک کت نوار تونستیم شکستش بدیم ولی کت نوار بازم فداکاری کرد الان بچه شده بود و من کاری نمیتونستم بکنم یهو یاد لاکی چامم افتادم زود انداختمش هوا و داد زدم لیدی باگ:میراکلس لیدی باگگگ... همه جی درست شد بچه ها بزرگ شدم با خوشحالی سمت کت نوار برگشتم تا برای فداکاریش تشکر کنم ولی... اون هنوز بچه بود من باید چیکار میکردم بعد کلی فکر به ذهنم اومد که برم پیش استاد فو [بچه ها استاد فو اینجا هنوز گاردین هست]

رفتم پیش استاد فو از پنجره پریدم تو خونش که متعجب به منو کت نوار تو دستم نگاه کرد و گفت فو"کت جرا اینجوری شده!!؟.. لیدی" بازم فداکاری کرد به خاطرم😔 ولی این دفعه با کمک لاکی چارمم هم نتونستم درستش کنم و برش گردونم😢 فو"فک کنم میراکلسش صدمه دیده باید درستش کنم تا اون موقع میتونه پیش من و ماریان باشه ما ازش نگه داری میکنیم خواستم کت رو بدم بهشون که محکم تر بغلم کرد اوخیی🥺 فو"فک کنم میخواد پیشت بمونع لیدی"پس هویت هامون چی فو"اشکال نداره تو ببر خونتون من مشکل رو حل میکنم و به زور کت رو ازم گرفت و یه لباس تنش کرد با یه ماسک کت نوار کوچولو اوخییییی خیلی کیوت شده وقتی بچس چییی تو چی داری میگی تو نمیتونی به آدرین خیانت کنی

فو"من به خانوادش خبر میدم که پسرشون پیش لیدی باگ و کت نوار هست نگران نباش لیدی"خیلی ممنون [راستی یه چیزی اینجا پدر آدرین تو کماست و شادوماث یک نفر دیگه هست و امیلی هم زنده هست] رفتم تو یه کوچه که تلفنم زنگ زد مامانم بود لیدی"بله مامان [اگ یادتون باشه تو قسمتی که بانیکس از آینده اومده بود لیدی باگ با یویوش میتونست به مخاطبین گوشی خودش زنگ بزنه یا اونا بش زنگ بزنن] سابین"مرینت ما داریم میریم ژاپن پیش داییت مراقب خودت باش لیدی"چشم مادر سفرتون خوش بهتر شد کت رو برداشتم و رفتم خونه تو اتاقم الان که یه بچه بود نمیفهمید من کیم و به حالت عادی برگشتم که صداش بلند شد و زد زیر گریه مرینت"چیشده کت چرا گریه میکنی کت"خال..خال..ی لف[خال خالی رفت[همون لیدی باگو میگ خال خالی] اخییی واس من گریه میکنه پیشی...

امید وارم خوشتون اومده باشه

لایک و کامنت یادتون نره نظرتون رو راجب رمان بگیددد