چطوری میتونی......! 🥺💜

بریم شروع کنیم😅 ~ [] بسمه تعالی[]~ 🤣🤣🤣 این اهنگ سالم ولی خولم من توی ذهنم پلی شدهههه🤐😐 خب اهههم بریم: مرینت:امروز باید میرفتم مدرسه (مرینت و آدرین هردو دهم هستن) وقتی وارد مدرسه شدم اون پسره آدرین دوباره مزاحم شد ادرین:مرینت آخه چرا منا دوست نداری مرینت :ببین آدرین اگه یکبار دیگه فقط یکبار دیگه جلوم سبز شدی به مدیر میگم ادرین:مرینت نرووو رفتم سر کلاس وقتی تموم شد رفتم خونه مادرم ازم پرسید چی میخورم گفتم فرقی نداره عصر با دوستم قرار داشتم ساعت۵ ساعت۵ اومد رزا بعد باهم رفتیم کافه چیز خوردیم از زبان زرا:یهو مرینت افتاد منم زنگ زدم اورژانس و رفتم دنبالش به خاله سابین هم زنگ زدم

مرینت فقط غش کرده بود همین ولی خب من خیلی نگران شدم مرینت و بردیم عمارتشون توی اتاقش پهلوش نشستم باهم حرفیدیم😂 بعدش شب بود دیگه من رفتم خونمون ................... صبح از زبان مرینت:بیدار شدم و رفتم از اتاقم بیرون با مامانم صبحانه خوردم پدرم چون کار داشت نیومده بود رفتم حمام و بعدش هم رفتم مدرسه یک دختری بود داشت گریه میکرد🥺 رفتم جلو دستشو گرفتم و بلندش کردم بهش گفتم چرا گریه میکنی ؟🥺 گفت آخه پدرم را از دست دادم خواهرمو ازدست دادم نمیدونی چقدر حالم بده گفتم میدونم سخته . اسمت چیه؟گفت کلویی گفت توچی گفتم مرینت گفت چییی مرینت سوروگی مشهور ترین مدل پاریس🤩 گفتم اممم اره گفت منم کلویی بورژوا طراح مد هستم ولی خیلی سفارش ندارم گفتم بهش برای من یه لباس بدوز برای عکس جدیدم یعنی ۳روزدیگه بپوشمش تبلیغ کنمت تا مشهور شی گفت وای خدا شما خیلی مهربانید ❤️ رفتم سر کلاس وقتی تموم شد آدرین دوباره اومد پیشم باهام حرف بزنه که من گفتم نمیخوام بشنوم حتی یک کلمه و بعد رفتم

بعد رفتم 😉 باور کنید بخاطر اختلاف طبقاتی نیست من دوسش ندارم😒 راوی:بعد مرینت میره خونه و میخوابه ساعت۶ عصر از زبان مرینت:با تلفن رزا بیدار شدم لباس پوشیدم تا برم خونشون طبق معمول مادرم نگران بود بخاطر اینکه یهو اتفاقی برام نیوفته مامانم گفت میخوای با بادیگارد بری؟گفتم نه!گفت آخه.... گفتم مامان خواهش میکنم 🙁 گفت باشه عزیزم فقط برای شام بیا گفتم باشه...... عمارت رزا: (رزا هم مثل مرینت اینا عمارت دارن )(مرینتM,رزا R) M: سلام 🙃 R:سلام مرینت چطوری؟M:خوبم تو چطوری؟؟R:منم خوبم😘 M:بیا بریم تو اتاقت😊 ok:R 🌸 🌸

امیدوارم خونشون اومده باشه🦋 لایک🦋 کامنت🦋 فالو🦋 یادتون نره🦋 دوستارتون کاربرbahar🦋