الان وقتشه 15

اون.....اون.......

آندره بستنی فروش بود😐.......نویسنده:جااااانننننن😮واقعا رد دادما😐......اخه من نمیدونم مگه آدرینا از استانبول نیومد پاریس و از اونجا مستقیم برزیل؟پس آندره چی میگه؟..........خودم:باش باو جوگیر شدم خو😒......شما:😐

اون لوکا بود اون اینجا چی میگه.......💛تو به چه جرعتی‍........🗣️همون جرعتی که شما بهم دادین.......دستامو باز کردن و منم با یه پرش یه لگد به زانوی کسی که شوتش کرده بودم و گفت آی ننه زدم واقعا منم گیر دادم به اون و زدم به چاک آخه این چه مصیبتی بود که بهش دچار شدم؟..........الان میریم پیش مرینت و آدرین که دارن لایلا رو میکشن.........میراکولرا:ایول💃🏻

از زبان آدرین.....رفتیم اتاق لایلا میدونستم کار خودشه عفیته به خاطر پدرمه که تاحالا اخراج نشده.....آدرین:تو داری چیکار میکنی لایلا؟.....لایلا:خب دارم طرح هارو برسی میکنم......آدرین:اونو نمیگم از کیف آدرینا چیو کش رفتی؟......لایلا:ببخشید؟......آدرین:لایلا اون روی سگ منو بالا نیار.....لایلا:فکر کنم ی چیزی زده باشی به خانومت بگو بهت آرام بخش تزریق کنه.....آدرین:دیگه تو.....=دست یکی رو سینم نشست و منو کشید عقب و خودش رفت جلوم...مرینت بود...من خودم که عصبانیتم ترمز نداره با دیدن مرینت پشت دستمو کوبیدم زمینم........مرینت:عع پس تو کاری نکردی؟.....لایلا:نه نکردم.....مرینت:اوکی حالا میفهمیم کی آمپول لازم میشه........=از موهاش گرفت و دور خودش چرخوند واقعا راست میگن وقتی آدم عصبی میشه زورش زیاد میشه همون طوری لایلا رو کشون کشون برد سمت روشویی و پر از آب کردش فکر کنم تو یک دقیقه هفت بار سر لایلا رو کرد تو آب و در آورد بگی نگی خوشم اومد از دخترایی که کتکاری میکنن خوشم میاد درست مثل اون........بازم تصاویری تار....

دختره:خوبه استاد؟.....پسره:یکم زیاد تمرین میخوای.....دختره:خسته شدم.....پسره:ببین باید عصبانی باشی تا زورتو زیاد کنی.....دختره:آخه من چطور از یک کیسه بکس عصبانی بشم؟.....پسره:اینجاشو نمیدونم.....دختر2:وای وای وای دختر جدیده نمیتونه یه کیسه بکس بترکونه تفلک🥺🤣🤣🤣.....پسره:تو دلش خودشه.....دختره:تو الان چه زری زدی؟......دختره 2:خیلی بی عرضه ای.......دختره:وقتی دندوناتو فرستادم تو حلقت میفهمی........=یه مشت قوی خوابوند رو صورتش که پسره هم دردش گرفت.......دختره:الان بی عرضه کیه؟.......در همین هین ی دختر که تونست تشخیص بده شبیه آدریناست قهوه به دست اومد آرنجش رو گذاشت رو شونه پسره و گفت:استادش خوب تعلیمش دادی.....پسره:سپاس مادمازل......زمان حال

=چرا وقتی این دختر کاری می‌کنه من یاد اون خاطرات میوفتم که مطمئن نیستم اتفاق افتادن یا نه؟...هنوز داشت میکشتش که یک دختر که خیلی تو شرکت میدیدمش و نمیشناختمش اومد داخل........دختره:وای نه لایلا......=مرینتو من جفتمون بهش خیره شدیم و لایلا زیر دست مرینت ناله کرد.......لایلا:آدرینا کمک!......آدرین و مرینت:آدرینا؟🤯......آدرینا:تو لاک منو از کیفم برداشتی؟......لایلا:آره رز میخواست.......=مرینت لایلا رو ول کرد و اومد سمت من و اون دختره رفت کمک لایلا......مرینت:من بهش اعتماد ندارم.......آدرین:منم ندارم.........=می‌خواستیم برگردیم که نینو جلمون سبز شد.......نینو:آدرین شیشه ماشین آدرینا کلا پودر شده از آدرینا هم خبری نیست فقط کمی خون رو کف اتاق رختکن هست.......آدرین:چیییییییی؟؟؟شوخیت گرفته؟؟؟........نینو:شوخی چیه بیا خودت ببین.........=سریع منو مرینت جفتمون پشت سر نینو می‌رفتیم رسیدیم اتاق رختکن کنار خون ساعت آدرینا بود.........آدرین:این ساعت آدریناست.......مرینت:آدرینا اینجا بوده........آدرین:این خون ربطی به آدرینا داره........نینو:ماشین رو هنوز ندیدی........=سریع رفتیم سراغ ماشین شیشه های کاملا داغون شده بود........آدرین:داشتن دنبال چیزی می‌گشتن.........نینو:ممکنه کار شرکت های رغیب باشه اونا میدونن ماشین شما اینه........آدرین:یا می‌تونه کار اونی باشه که دنبال اسلحه می‌گشته.......نینو:اسلحه؟چه اسلحه ای؟..........مرینت:لوکا😱

خب برویم سراغ آدرینا بانو.........=از اون خراب شده تونستم بیام بیرون برای اینکه بتونم اینجا رو پیدا کنم الکی چسبیدم به دیوار و بدون اینکه توی دوربین ها دیده بشه یکی از گوشوارم رو تو دیوار فرو بردم...اینطوری میتونم پیداش کنم...خودم رو به جاده رسوندم لباس تنم رو تبدیل به لباس خودم کردم و رفتم جلو ماشین که درست جلوم نگه داشت و یک زن پیاده شد.......آدرینا:Ajuda (کمک).......

و تمام راستی از این به بعد این عکس رو برای الان وقتشه بزارم؟تمام نقش های اصلی اینجاست

بی زحمت کانال سروشمون هم فالو کنید تو گوگل این لینک رو بزنید میاره splus.ir/lidiba درواقع صد نفریم سروش ۲۷ نشون میده آمار رو ببرین بالا🥳

در ادامه........آدرینا:هرچه زودتر باید انجام بشه.........مرینت:چه اتفاقی افتاد؟.........آدرین:خیلی زود نی؟........امیلی:همه چی با من