سلام این اولین تست و داستانمه 🏵 امیدوار خوشتون بیاد😘
این داستان درباره ی این چهارتاس( میا-الیا-هالی-کیت )
کیت :بچه ها اینجا خطرناکه بریم! میا :نمی تونیم کوچه بسته شده!😫 یهو یک نوری با ترکیب رنگ (قهوه ای-قرمز-طوسی-آبی) ظاهر میشه!😮 بعد یک دختر ظاهر میشه(وای چه قدر ظاهر میشه🙄) دختر :سلام! اسم من جولیکاس با من بیاید و بهم اعتماد کنید🙂 من میخوام شماره ببرم پیش مام......یعنی ملکه😅 میا : من ملکه هارو دوست دارم بریم😊 بقیه :😑 هالی: باشه بهت اعتماد می کنیم🤗
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
پارت بعد رو بزار
جالب بود فکر کنم داستان جلو تر بره جذاب تر و هیجانی تر بشه