اینم بگم که تقریبا یه سفرنامست و تجربه های خودمه
(بالا رو یه نگا بنداز) زینگ زینگ :شما دعوت شدید به عقد کنون پسرمون . مادر:چیییی؟ یعنی نامزد کردن به ما نگفتن؟: پدر :.... (دو روز بعد) زینگ زینگ: اِوا ببخشید اشتباه گفتم عقدو کردیم این عروسیه مادر:چیییییه؟ یعنی عقدر رو بدون حضور دایی داما انجام دادن ؟ حتمی خواهرتم بوده : پدر:......
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
هق من فقط رفتم بله برون دیگه هیچ مهمونی خاصی مثل عروسی نرفتم💔🥲
اخی من هم خیلی وقته هیچ مهمونی ای نرفتم 💔
💔
جرر
ج چ:به زور بردنم عروسی فقد عین مجسمه نشستم یه جا تکونم نخوردم 😐🤌
دقیقا مثل من فقط منو به زور نمی برن
منو به زور میبرن میبینن از جمعیت خوشم نمیادا