سلامی دوباره عزیزان
سلام. بقیه داستان
اون نور هی نزدیک و نزدیک تر شد و در اخر تبدیل به یک زن شد خیلی زیبا بود تا به حال چهره ای با اون زیبایی ندیده بودم اون امد جلو و به ما گفت هی شما اینجا چی میخواین اصلا کی هستین؟من جواب دادم ما مردم عادی هستیم و نمیدونم چی شد یوهو از اینجا سر در اوردیم.زنه یوهو مهربون شد و گفت خب اینجا جای شما نیست اینجا دنیای درونه فقط جای ارواح و خدایان نمیدونم چجوری امدین ولی تا خدای بزرگ شما رو ندیده بهتره برگردین.مارکو گفت ما نمیدونیم چجوری برگردیم اصلا نفهمیدیم چجوری امدیم.زنه گفت من نمیتونم کمکی کنم اما یه نفر میدونه.من سریع گفتم کی کی کی میدونه؟اون گفت یه روح به اسم جانیو اون با ادما و خدایان میونه خوبی نداره اما امیدوارم کمکتون کنه. من گفتم خیلی ممنونم میشه بگید باید چجوری بریم پیشش؟زنه گفت اینجوری ...
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
خوب بود 😁😁😁😁😁
ببخشید آسمان اما عکسی روی این داستان تو نیست 😐