داستان بی تی اس

نامجون:ام...چرا جیهوپ جیغ میزنه؟ جونگ کوک: آره من هدفون دارم اما هنوز میتونم صداشو بشنوم! شوگا: درسته، اوم....جین:اوه نه!چی شده یونگی؟ تهیونگ:تو از یوتیوب خارج نشدی و جیمین از لپتاپت استفاده کرده؟ شوگا: چی نه! جیمین: و من این کار را نکردم! جین:پس چی؟ شوگا:خب من و جیهوپ میخواستیم فیلم ببینیم و بهش گفتم تو میتونی شجاع باشی و ما فیلمو دیدیم؟جین:فیلم چی بود؟ شوگا: فیلم ترسناک کلاسیک نامجون: چی!! بهش اجازه دادی یه فیلم ترسناک ببینه! تهیونگ: نمیدونی که از فیلمای ترسناک میترسه؟ جیهوپ فریاد می زند: درها را ببندید، پنجره ها را ببندید، کمک ! شوگا: باشه شاید کار بدی کردم جین: بذار بیام خونه تا بتونم بکشمت! جونگ کوک: صبر کنید! فکر می کنم ایده ای دارم!

(چند لحظه بعد) جین:خب چی شد؟ جونگ کوک:حالش خوبه تهیونگ: چیکار کردی؟ جونگ کوک:بهش گفتم میتونه امشب کنارم بخوابه جیمین:عالیه جی کی. شوگا:ببینید حالش خوبه! جین: من به اندازه کافی تحمل کردم! جیمین و جونگ کوک شما بوکسور هستید درسته؟ جیمین:آره! جونگ کوک: هستیم جین:میشه شما دوتا برید واسه من یونگی رو بزنید ؟ تهیونگ: اوه اوه! بهتره فرار کنی یونگی ! شوگا:الفرار!

i hope you enjoyed!

bye bye