یهووو صدای جیغ وحشتناک و بدون پایانی اومد و یهو زندان شروع به ریختن کرد از زبان جونگ کوک: دنبال راه فرار بودم یهو یک کاشی یی رو دیدم که بالا اومده بود سعی کردم بکنم اما نشد یه لگد بهش زدم رفت تو و دیوار چرخید انگار و ما رفتیم یک جای وحشناک اونجا شکنجهگاه بود همینطور جنازه هایی رو که از دار آویزون بودن رو دیدم یهو جنازه لیزا رو دیدیم آیشا سریع بغل.ش کرد و و صورت بی جون و سردش رو ناز میکرد . +لیزااااااا😭 دخترمممممم بلند شووووو اگه بلند بشی هرچی بخوای برات میخرم 😭😭😭😭 بعد ۱۰ دقیقه گریه و زاری دیگه آیشا پشیمون شد و سرش رو بوسید و گذاشتش زمین . یهو سایمون اومد و خنده ی شیطانی ای کرد . آیشا زیر لب گفت+میکشمت. یک تیغ که روی زمین افتاده بود رو برداشت و پشتش قایم کرد و آروم رفت سمت سایمون. +باشه باشه تو بردی و عشقمو ازم گرفتی ولی ولی من تسلیم نمیشم یهو افتاد به جونش و با تیغ روی رگ و تمام صورتش کشید طوری که دستای خودشم زخم شد. یهو تیغ از دستش افتاد نفس نفس میزد سایمون هم بیهوش شد شایدم مرد!
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
36 لایک
گوود بید
عالللللللللللللللللللللللیییییییییییی پارت بعد ولی خیلی کوتاه مینویسی؟
پارت بعد رو تا صبح مینویسم
ببخشید ولی امتحان دارم
بیشتر مینویسم🥲❤
نه اشکال نداره عصیصم
عالییییییی بود 💕
پارت بعد ❤️
ممنوننننن❤❤❤❤
اوک
عالییییییییی
تنکیو 🤓🥺
عاللللی بود ادامه بده
چشم تنکس
عالی❤
مرسی:)
عالیه
مرسی🥲❤