کوک:پس این بچه از ق.بر من اومده؟؟؟؟؟. آیشا:بس کننن. کوک: بس نمیکنمممم. آیشا سرش رو گرفت لای دستاش و داد زد و گفت بس کنننن دیگههه. کوک:اه باشه نگووو ولی من نمیرمممم. ایشا:برو پیش لوری جونتتت،میدونی بخاطرش افسردگی شدید گرفتم؟؟؟؟ کتک خوردمممم؟؟؟؟؟هانننن؟؟؟؟ اون موقع کجا بودی؟؟؟؟؟وقتی آواره بودم؟؟؟ وقتی این بچه غذا نداشت بخوره؟؟؟؟ ها کجا بودی؟؟؟؟
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
46 لایک
عالیی
خیلی باحال بود
مرسیییییی
عالییییییی بود 💕
پارت بعد ❤️
مرسییییی اوک
واو:]✨🥺
واو😌😅
اوکی پارت بعد 😐💔
چشم الان مینویسم😀
عالیییییییییییییییییییییییییییی
میسیییییی🥰🥰😍🥰
خواهش ادامه بده
عالی بود منتظر پارت بعد هستم
ممنون 😊😇
ول خدایی از داستانای تو بهتر نبود
مرسی داستان تو هم قشنگی خودشو داشت