
سلااااام گایز💜👋🏻 لایک و کانت و فالو سرزدن به تست های دیگه رو اگه دوست داشتین انجام بدین🌿 بریم که داشته باشیم❤️
🌟خلاصه ای از پارت قبل✨ @بیا بریم تو همه جا رو نشونت بدم.... اگه بابات اجازه بده پیش خودم اینجا میمونی &بریم(رفتیم گشتیم بعد من طبقه بالا رفتم و تهیونگ رفت اب بخوره رسیدم به اتاق تهیونگ داشتم نگاه میکردم به کتاب هاش یدونه کتابش جلب توجه کرد خواستم بردارمش که یدونه دفتر از کنارش افتاد یه صفحه اش باز شد کنجکاو شدم فکر کنم دفتر خاطراتش بود تاریخش برای چند سال قبل بود برای کاراموزیش شروع کردم به خوندن

عکس دفتر خاطراتش 👆🏻🌿 «متن اون صفحه» (زنگ زدم به بابام و مامانم تا باهاشون حرف بزنم امروز از ساعت شش صبح تا ساعت دو شب تمرین کرده بودیم چون خانواده ام نگران حالم میشد زنگ میزدم واقعا دیگه داشتم از دیبو کردن امیدم رو از دست میدادم خیلی از خانواده ام دور افتاده بودم و سئول برام سخت میگذشت روزی نبود که مسخره ام نکنن این چیزی بود که هیچکس نمیدونست. دیگه دلیلی نداشتم کسی رو هم اینجا نداشتم و نمیتونستم برگردم چون هزینه کمپانی زیاد بود میخواستم خ.ک کنم دیروز ولی یه آقا من رو نجات داد تاجایی که فهمیدم اون آقا یدونه شرکت داشت تو کره و اهل یه کشور دیگه ای بود و با همسر و دخترش که چند سال ازم کوچیکتر بود اومده بودن یه روزی پیداش میکنم او اقا رو و ازش تشکر میکنم واقعا نظرم رو عوض کرد.....)
@هی داری چیکار میکنی😤 & ببخشید..... نخواسته بود... افتاد زمی.... زودی از دستم ته ته کشید و با صدای کمی بلندتر گفت : نباید میخوندیش &(یهو اشک تو چشمام جمع شد شروع کردم گریه کردن و رفتم بغلش کردم و گفتم) دیگه هیچوقت فکرش هم نکن @چیرو؟ چرا داری گریه میکنی... هی اگه ناراحت شدی از دستم ببخش &ناراحت از دست تو نشدم .... تو اون ..هق نوشته بودی..که داشتی...خ.ک میکردی....تا نجاتت دادن... @اون نوشته رو خوندی ! &اره ....داشتم کتاب هات رو نگاه میکردم...هق... که یهو یکیش به نظر خوب بود تا خواستم بردارم یه دفتر افتاد صفحه اش باز شد موقع برداشتن چشمم افتاد به یک کلمه و بعد ناخودآگاه خوندمش
@هی باشه اروم باش اون برای خیلی وقت پیشه قول میدم همیشه پیشت میمونم &منم همینطور @دیگه داره ساعت یک و نیم میشه بیا بریم ناهار بخوریم بعد بریم فرودگاهد. تا کار های پرواز انجام بشه ، موقع رفتن رسیده &باشه...ولی مگه ناهار داریم؟؟ @موقع اب خوردن سفارش دادم امیدوارم که دوست داشته باشی & امیدوارم بریم بخوریم که بریم ...اسم این غذا چیه؟ @جانگمیون و کیمچی و رامیون و بیبمپاب و نودل &اهان ... من قبلا بیبمپاب و نودل امتحان کردم @اهان (غذا ها رو خوردیم تمیز کردیم دوتایی بعد وسایل رو برداشتیم رفتیم فرودگاه کارت پرواز هامون رو دادیم و بعد ساک هامون رو هم دادیم و بازرسی شدیم و کل کار دیگه و بعد رفتیم سوار هواپیما شخصی بی تی اس شدیم فقط تو اون پرواز من و تهیونگ بودیم کمی فیلم نگاه کردیم و باهم صحبت کردیم و من دربارهی شهرمون گفتم این چیز یعد دیگه یادم میاد که تهیونگ بیدارم کرد گفت رسیدیم و اومدیم بیرون و ساک ها رو تحویل گرفتیم و بعد رفتیم بیرون قرار بود خانواده ام بیان دنبالم داشتیم میگشتیم تا پیداشون کنیم) @نگاه کن اونا نیستن؟؟ & اره خودشونن بیا بریم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
زود بزاررررر
چشم
لایک کن اگه دوست داشتی