
های گایز ممنون میشم اگه مشکلات این فیک رو بهم بگین
کوک:خدا رحم کرد تا خواستم نفس راحتی بکشم نامجون با حرص اشکاری وارد ماشین شد و ما اینجا نامجونی رو داریم که داره مث مرغ سر کنده خودش رو میخوره: _عه عه عه به من میگه باید بریم تو جنگل مثل تارزان زندگی کنیم اونم نه یک جنگل عادی ،یک جنگلی که به خطری بودن مشهوره جین خیلی خونسرد و در حالی که از تو اینه به فیس خوشگلش که ایشالا کوفتش شه نگاه میکرد زیر لب زمزمه کرد: +مگه چیشده داری خودت رو میخوری؟ حالا ام زیاد حرص نخور پوستت چروک میشه نامجون بی تفاوت به جین ادامه داد: _حالا من از هیچی نمیسوزم یارو عنتر برداشته به من میگه یک دختر محافظ شما تو اون جنگله خو اخه اگه اینجوری باشه که من باید علاوه بر شما نگران شکستن ناخون اون بچه هم بشم. و بعد با لحن سوزداری ادامه داد: _اخه به کدامین گناه؟
جی هوپ:میشه مثل ادم توضیح بدی که ما ام بفهمیم چیشده و چه گلی باید سرمون بگیریم؟ نامجون پووف کلافه ای کشید و شروع کرد به زدن حرف هایی که علاوه بر ریزوندن پشمای ما یونگی رو هم از خواب ساقط کرد: _بعد از اون حمله ای که صورت گرفت گویا کمپانی تصمیم گرفته ما رو برای یک مدت کوتاه از سئول دور کنه تا بتونه اون گروه مجرم رو دستگیر کنه و حالا این ها تصمیم گرفتن ما رو بفرستن تو جنگل پیش یک دختر بچه که مثلا محافظ ماعه زندگی کنیم.
چهره جین وا رفت.جیهوپ رو صندلی بی حس شد.تهیونگ رو صندلی از حال رفت.جیمین تو شوک بود.ار ام خنثی بود.یونگی پوکر فیس و من نیشم تا ناکجا اباد باز بود. سکوت عمیق فضای ماشین با صدای یونگی شکست: _اونجا تخت خواب هم دارن؟ همه چند لحظه پوکر فیس به هم خیره شدیم و انگار بقیه تازه یادشون اوند باید یه ریکشنی نشون بدن. جین:یا خدا اونجا پشه دارن جی هوپ:یا جد سادات پشمام فر خورد تهیونگ:دختره خوشگله؟ جیمین:پلیز دوستان به جدا جدا پشم هاتون رو حدا کنید تا با مال من قاطی نشه مچکر کوک:میتونم بپرسم که ما کی باید حرکت کنیم؟ جواب نامجون باعث شد که دیگه اون ادم سابق نشم.: _تا یک ساعت دیگه ماشین جلو خوابگاه برای حرکت حاضره.
تهیونگ: برای اولین کنار کوکی نشسته بودم و مثل بچه ادم به بیرون ماشین خیره شدم و ذهنم پر سوال بود که شامل اینها بود: تا کی اونجاییم؟غذا برای خوردن هس یا باید شکار کنیم؟انتن اونجا داریم؟جا برای خواب هس یا باید چادر بزنیم؟دختری که قرار محافظ ما بشه خوشگله؟خوش اخلاقه؟اصن کی هس؟یه وقت زشت نباشه شب ها کابوس ببینم؟ با صدای راننده رشته افکارم پاره شد: _رسیدیم.از اینجا به بعد دیگه من نمیتونم جلوتر برم و شما با حدود ۱۰۰ یا ۱۵۰ متر پیاده روی به سمت شمال میتونین به خونه خانم برسید.
با کوله پشتی و چمدون توی دست هامون شبیه خونه به دوش ها شده بودیم.نگاهم رو بین بقیه چرخوندم که با دیدم یک اسید تا جر خوردن فاصله زیادی نداشتم. به شونه کوک زدم و با اشاره به جین که داشت دور و برش رو با اسپری که دستش بود مثلا ضد عفونی میکرد و چهرش از حرص سرخ شده بود کردم و زارت زیر خنده زدم.
گود بای بیبی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعدددد
اوکی
براوووو
عالییییییی
مچکر گلم
عالی
فقط بیشتر بنویس
من که اوکیم ولی برا امتحان ها ننم نمیزاره
اهااا. باش
هوم خوب بود تا پارت بعد رو نگیریم اروم نمیگیگیریم😐🤧
😂😂
فالویی بک بده
اوکی
آجی میشی ؟
اوکی اجی میشم
اما با توجه به علایق و اخلاق من بیشتر ب داداش میخورم تا اجی
اوم اوکی مشکلی نیس
آجی عالی بود ❤️ حتما ادامه بده منتظرم 🤗
مچکر هانی