منتشر کن
چند دقیقه گذشت و ناظم وارد کلاس شد یک لحظه شک شدم آخه مگه هوف ولش گاومون زائید از زبان کوک داشتم به پروانه ای که پشت شیشه بود نگاه می کردم که ناظم وارد شد چی ناظم برگشتم و با خشم به تهیونگ نگاه کردم اروم گفت من چیزی نگفتم جیمین- منم همین طور به ناظم نگاه کرده که گفت بچه ها دبیر زیستتون امروز مریضه ولی امتحان برقراره سوالات رو میگم دبیر فیزیکتون بیاره این زنگ امتحان می دید و دبیر فیزیکتون مراقب هست و از کلاس رفت به جولیا نگاه کردم که نفس راحتی کشید و روی میزش دراز شد از زبان جولیا بعد از رفتن ناظم نفس راحتی کشیدم و روی میز دراز شدم صدای تق تقی اومد دبیر فیزیک وارد شد و کیفش رو روی میز گذاشت همه رو از نگاه گذروند و برگه ها رو برداشت به سمت میز اول رفت و برگه جودی رو روی میزش گذاشت برگه ها رو که پخش کرد روی میز نشست به سوالا نگاه کردم هومم سخت نیست شروع کردم به جواب دادن ...............15 دقیقه بعد................ آخیش بلخره تموم شد به ساعت نگاه کردم 15 دقیقه ای امتحان رو دادم ایول یکی بلند شد و برگش رو داد بلند شدم و برگم رو دادم دبیر فیزیک- زنگ آخره می تونی بری
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
عالییی
مرسی