داستان واقعی کارتون ها (۱)

خب تا حالا به پرنسس های دیزنی فکر کردین؟خب همیشه از نظر ما داستان های جذاب و خوبیه ولی داستان واقعیش اوممم خب پشمناک😐اگه میگی نه تا اخر پست رو بخون😐

اول از سیندرلا شروع میکنیم که همگی دیدیمش و باهاش خاطره داریم ولی داستان واقعیش متفاوت😐اول اینکه پدر سیندرلا زندس ولی به سیندرلا توجه نمیکنه😐😐

دوم اینکه خواهر های سیندرلا خیلی زیبا بودن ولی سیندرلا بیشتر😐😐خب یه روز پدر سینرلا میرفته سفر و از دخترا میپرسه چی میخواین😐یکی میگه جواهر یکی میگه لباس ولی سیندرلا میگه بذر درخت پدرشم براش میخره و میاره😐😐

سیندرلا اون بذر ها رو بالای قبر مادرش میکاره و هر روز با اشکاش بهش اب میداده و تمام جانورانی که تو اون درخت زندگی میکردن دوست سیندرلا بودن.خب داستا به روال کارتون پیش میره البته اون فرشته مادر سیندرلا بوده و خب خلاصه مادر ناتنی سیندرلا رو توی تنور قایم میکنه تا کسی پیداش نکنه و دخترا خودشو میبره تا کفش رو پاشون کنن😐😐

و اینجاس که داستان پشمناک میشه 😐😐😐😐خواهر اول مثل تو کارتون پنجه پاش بزرگ برای همین😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐میره و شست پاشو میکنه و کفش اندازش میشه😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐شست پا😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐ولی کفش پر خون میشه و همه میفهمن 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐خواهر دوم پاشنه پاش بزرگه و میره پاشنه پاز رو رنده میکنه😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐پاشنه پا😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐رنده😐😐خب بعدش دوباره کفش خونی میشه و بعدش سیندرلا پیدا میشه و اینا 😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐حالا شاید فکر کنید سیندرلا به خوبی و خوشی زندگی میکنه ولی اینطور نیست😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐خواهر های سیندرلا که میبینن وضع سیندرلا خوبه میرن و میخوان ازش عزر خواهی کنن ولی تو راه😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐پرنده هعای سیندرلا میان و تخم چشمای اونا رو در میارن زنده زنده میخورن😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐تخم چشم😐😐😐😐😐😐😐زنده زنده😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐بعدش سیندرلا به خوبی و خوشی با شاهزاده زندگی میکنه😐