لوکی خواستگاه شرارت

تو فصل یکش راجب روابطش با تور و یسری اطلاعات راجب هلا که ارتش مرده ها رو راهنمایی میگه و میگه که وقتی بچه بود اشق یه دختر به اسم امورا میشه که جادو رو از اون یاد میگیره ولی تو یکی از مراسم های ازگاردی اودین تو اینه ی چشم یزدان یه سری پیشگوهی هایی رو میبینه که لوکی خیلی کنج کاو میشه که بدونه چی دیده ،

پس اون و امورا میرن تا یه نگاهی بندازن ولی اینه رو میشکنن ، اودین مقصر رو امورا میدونه و اونو به میدگارد میفرسته

پس اون و امورا میرن تا یه نگاهی بندازن ولی اینه رو میشکنن ، اودین مقصر رو امورا میدونه و اونو به میدگارد میفرسته

قابل توجهه که ازگاردی ها تو میگارد میمیرن چون هیچ جادوئی وجود نداره خلاسه بعد چند سال لوکی به میدگارد فرستاده میشه

اگه دوس داری کتابو بخونی همین الان تستو متوقف کن

لوکی به میدگارد میره اومورا رو میبینه و با هم نقشه میکشنو ......

اخر امورا به لوکی خیانت میکنه و لوکی میکشتش به همین اسونی 🤌😐

ولی این همه حرف زدم که بهتون یچیزی رو ثابت کنم

امورا خودشو با اسم مبدل سیلوی صدا میکنه امورا عاشق لوکیه امورا اخلاقش عین لوکی خلق خوش و همه چیش و لوکی هزار بار امرت رو لوکی دوم معرفی کرده امورا یک افسونگر حرفه ایه!

اینا همه یه تعوری رو بیشتر صابت نمیکنه سیلوی همون اموراست البته ب یه تعوری ی دیگه هم هست این که کسی که تودین توی اینه ی چشم یزدان دید که یک ارتش مرگان زنده رو هدایت میکنه هلاست