8 اسلاید صحیح/غلط توسط: 𝐀±𝐑დ💜 انتشار: 3 سال پیش 102 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ناظر تروخدا منتشر کن چیز بدی نداره(:💜
به نانس زنگ زدم و گفتم اماده بشه. وقتی رسیدیم، تهیونگ چند تا بوق زد.
تقریبا نزدیک 7 دقیقه هس که منتظر نانسی بودیم.✦ای بابا این دختر چرا نمیاد؟که دیدم نانسی با عجله از خونه زد بیرون و به سمت ماشین دوید•-•.✰ببخشید دیر کردم، نمیدونستم چی بپوشم. دوتامون شروع کردیم به خندیدن.✦بچه ها بنظرتون جیمین میاد؟❃نمیدونم، گفته بود شاید، امیدوارم بتونه بیاد. همه به نشانه موافقط سرمون رو تکون دادیم و حرکت کردیم.
داشتیم به خونه جیمین میرسیدیم که دیدیم جیمین سر کوچه ایستاده! انگار منتظر ما بود. تهیونگ براش بوق زد. جیمین که دید ما اینجاییم مثل جت به طرف ماشین دوید.·ᴥ·
وارد ماشین شد. همگی بهش سلام کردیم و به سمت بستنی فروشی رفتیم.✦خیلی خوشحالم تونستی بیای.✲منم همینطور
رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم.
بعد از سلام کردن به فروشنده،شروع کردیم به انتخاب کردن بستنی. وای خدا! انواع بستنی هایی که فکرش رو بکنی داشت. بعد از کلی فک کردن تصمیم گرفتم یه آیس کریم شکلاتی سفارش بدم. تهیونگ هم همین رو سفارش داد.بعد از انتخاب کردن، منتظر بستنی ها شدیم.
داشتیم باهم حرف میزدیم که متوجه مرد ماسک داری شدم،(ماسک منظورم ماسکی که برای ک...رونا عه ولی سیاه😹)هی بهم نگاه میکرد.
سعی کردم بهش بی محلی کنم.
بعد از اماده شدن بستنی هامون، شروع کردیم به خوردن و گپ زدن. هنوز حواسم به اون مرد بود، برگشتم و اروم نگاهش کردم. سرش جای دیگه ای گرم بود، یهو برگشت و بهم نگاه کرد. منم عین چی سرم رو برگردوندم که باعث شد میز یکم تکون بخوره.-_-✲کاملیا چت شد! ؟اروم گفتم✦ اون مردی که ماسک زده هی داره نگام میکنه.یهو همشون برگشتن تا ببین اون کجاست. ✦هی بچه ها تابلو بازی در نیارین!!✰ببینم کام منظورت همون مردی که صندلیش کنار پنجره هست؟سرم رو به نشانه تایید تکون دادم.
تهیونگ که دید اینطوری شدم گفت❃بچه ها بلند شید، بستنی رو توی ماشین میخوریم.
با بستنی هامون به سمت ماشین رفتیم.
یه آهی کشیدم و گفتم✦ممنونم تهیونگ، اگر هنوز اونجا بودیم فک کنم الان زنده نبودم. یهو همه شروع کردن به خندیدن. منم لبخندی زدم و شروع کردم به ادامه خوردن بستنیم.
بعد از تموم شدن بستنی هامون، تهیونگ ماشین رو روشن کرد و مارو رسوند خونه هامون.
نوبت من شد، بهش گفتم تا سر کوچه پیادم کنه.
خداحافظی کردم، از ماشین پیاده شدم و به سمت خونه حرکت کردم.
در زدم. پس از چند ثانیه خاله در رو باز کرد.✺سلام ع...زیزم خوش گذشت؟✦سلام خاله، اره خوب بود، خوش گذشت. کمی مکس کردم و ادامه دادم✦عمو کجاس؟✺رفته تا یکم خرید کنه. سرم رو تکون دادم و به سمت اتاقم رفتم. کیفم رو روی صندلی ولو کردم و لباسام رو عوض کردم(عکس اسلاید)
از خستگی شدید خودم رو روی تخت انداختم. جوری خسته بودم که اصلا نفهمیدم کی خوابم برد.
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
های کیوتی 🌧️💫
من یونا هستم!
مدیر کمپانی S. O 💕
گروه Bright stars 💫 تو کمپانی من دبیو کرده 🌙
این گروه به منیجر نیاز داره!🌧️
میخوای منیجر این کیوتی ها بشی؟
خیلی خوب بود
تست عالی 🌼🍃
به ۳ تا فرشته جهت ۳۰۰ تایی شدنم نیاز دارم💕🍥
میشه فالوم کنی ؟؟🌊🌸
جررر داستانت گذارش کردن اومدم پارتای قبلو بخونم دیدم پارت ۷ نیست تازه جواب کامتم داده بودی اونم پریده نفهمیدم چی گفتی
اوهوم😂
گفتم بعدا میفهمی(:💜
اها
و منی که دوباره تازه وقت کردم بخونمش...
پرفکت 🍻💜
감사합니다😹🎤🧸💜
خيليى دير گذاشتيااا ولى عاليى:]
ببخشید کلی کار ریخته روی سرم
ممنون(:💖
🌸🥖
میری نظرسنجی اخرم 🤗💛
حتما🤍
#تست_های_کیپاپ_برای_دسته_بندی_کیپاپ_هستن
سلام میشه لطفا تست هایی از جمله این رو داخل دسته بندی کیپاپ قرار بدی؟ چون اینجوری غیر کیپاپر ها نمیتونن از تست های خودشچن لذت ببرن چون تست های شما همش میره رو صفحه تازه اگر تست رو بزاری داخل دسته بندی کیپاپ بیشتر بازدید و لایک میخوره مرسی که هیت نمیدی🌼🥺
چشم(:
مرسی کمک کردی💜
♥️🥺
های لاولیام🥛🌸
ی گروه تازه کار تیپاپ🐕💕
از کمپانی MDR هستیم💗☀
خوشحال میشم سر بزنید🌚🤍
چشم💜🧸
میشه به تست آخرم سر بزنید پلیز ؟! 🥺🌹
باش🌸
سپاس 😘