
بریم
رفتیم فرودگاه چشم بندامونو گذاشتیم سرمو گذاشتم رو شونه هلیا اونم سرشو گذاشت رو سرم خواببدیم من با صدای گارسون که میگفت خانم ها بلند شید رسیدیم کرع جنوبی چشم بندمو بالا دادم گفتم خوب چیکار کنم(بچمو از خواب ناز بیدار کردن برا همین س.گ.شده 😂😎) خیلیا بیدار شد از گارسون معذرت خواهی کرد و گفت وقتی از خواب پا میشه مثل سگ ببخشید گارسون رفت. * به کی گفتی سگ؟ : هیشکی پاشو رسیدیم * هوراا همه به من نگاه کردن برگشتم گفتم چیه نگاه داره؟ راوی: همه روشونو برگردوندن به جلو (#هاندا میخاری؟*اره ربطی داره؟ # نه ببخشید بریم سراغ داستان بچم دنبال دعواس ) * از هواپیما پیاده شدیم یه بیلبورد از bts دیدم که غردا ساعت ۲۰:۰۰ کنسرت دارن منم خر زوق شدم مستقیم رفتیم طرف هتل هلیا داخل یک اتاق بودیم داخل من ۴ ساعت خوابیدم وقتی بیدار شدم دیدم هلیا چمدان ها را خالی کرده و داره چین کی هایی که سفارش داده رو از پیک موتوری میگیره بلند شدم به هلیا سلام کردم ورفتم دوش گرفتم آمدم و از هلیا برای اینکه چمدان ها را خالی کرده است تشکر کردم (معلومه دیگه تو تنبلی نمیخواستی چمدان ها را خالی کنی 😂😎* خر هر خندیدیم بی مزع # خفه شو واسه هرکی لاتی واسع من شکلاتی * باشه ببخشید ) و او هم گفت کاری نکردم رفتم با هلیا کیمچی هایی راکه سفارش داده بود خوردیم پاشدم گفتم حوصلم سر رفت بیا بریم بلیط برای کنسرت bts بگیریم و یکم کره را بگردیم اونم باشه( راستی تو تو بی تی اس بایس نداری و همشون رو به یع اندازه دوست داری ولی بایس هلیا جیهوپ بود)

عکستون

عکس لباستون راستی و تو و چپی هلیا

عکس لباستون راستی و تو و چپی هلیا
رفتیم بیرون همه جا خیلی قشنگ بود همین جور �گشتیم گفتم بریم بلیط بگیریم رفتیم تو یه ردیف اول دوتا صندلی گرفتیم گفتن فردا ساعت ۲۰ کنسرت شروع میشه رفتیم همه جا رو گشتیم همینجوری میرفتیم که رفتیم داخل کوچه تاریک ۱ مغازه بود هلیا گفت برم دوتا چیپس بگیرم بخوریم اون رفت داخل مغازه چندتا پسر اراذل و اوباش آمدن جلو یکی اومد جلو گفت حکمت خدا را ببین چه چیزی گذاشته جلومون میای شبو دستشو آورد جلو دستشو گرفتم بردم پشتش گفتم بفهم داری با کی حرف میزنی ولش کردم گفت اگه نفهمم چی یه حرکت چرخشی زدم فک کش در رفت اومدن جلو زدم همشونو نفله کردم (خر زوق شدید که شوگا میاد نجاتت میده 😂😎 خیلی زدحالم مگه نه �) رفتم پامو گذاشتم رو کمر یکیشون دسشتو گرفتم اوردمش کنار پام جوری که دستش شکست سه جیغ بلند کشد گفتم این جوری میشود که نمیتونی دستتو تکون بدی همهشون فرار کردن بعدش هلیا آمد و گفت هاندا دوباره چه خاکی به پا کردی؟دوباره کیو زدب نفله کردی؟ * هیشکی هیو هفتا پسر امدن جلو گفتن اینا هیچی نبودن؟ همشونو شناختم bts بودن خر زوق شدم اما گفتم ادم باید سنگین باشه جیغ نزدم بی تی اسسس پس گفتم برای من اره هیچی و راستی پسرا حالتون خوبه ( پسرا ماسک زده بودنذ ) پسرا هم از این تعجب کردن که شناختمشون هم از اینکه جیغ نزدم وای بی تی اس نامی: چطور شناختی و جیغ نزذی امضا نخواستی و عکس نخواستی؟ گفتم نامی جان یکم نفس بکش مگه الکی ۶ ساله ارمیم؟ ک جیهوپ: ۶ ساله فنی ؟ اره سانشاین 😊 کوک: خوب من کیم؟ شیرموز 😂😂 منظورم کوک یا همون خرگوشمون موچی: مح؟ موچی جون مگه میشه کسی تورو نشناسه؟ جبن: من کیم؟ مامان جون 😂 همه زدن زیر خنده ببخشید منظورم ورد واید هنسام بود یکی اون ور تر وایستاده بود گفتم شوگولی چرا اونجا وایستادی بیا روتو ببینیم شوگا: من خوابم میاد شوگا یه سوال شوگا: هومم بپرس کی خوابت نمیاد با رسم شکل برام توضیح بده همه زدن زیر خنده جوری که اشک جین میومد 😂 ته ته داش میخندید که گغتم
کافیه بمون تو خماری 😂 لایک و کامتت فراموش نشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
این ک تکراریههههه
میدونم اون اکانتم حذف شد گفتم از اول بزارم بفهمین کدوم داستانه 😐
اوووووووووووه
اره
گشنگ بود 👍👍👍
میسی
فعلا پارت ۱ و ۳ منتشر نشدع