
توروخدا ردش نکن
♤پارت چهارم ♤ نیم ساعت دیگه باید سر قرار میبود 👩❤️💋👨 ولی رو زمین نشسته بود و میزد تو سر خودش 😑 ن لباس آماده کرده بود و ن هیچ غلط دیگه ای کرده بود جین درو باز کرد و از وضع نامجون شوکه شد 😄😅😬 جین : هی ! پاشو نیم ساعت دیگه باید اونجا باشی 😤 نامجون : نه ... نمیخوام ... نمیرم اصلا 🙈😫 جین تک خنده عصبی کرد و گفت : + یعنی چی نمیرم و نمیخوام ؟ 😬🤬 _ جین ... هیچی ندارم بپوشم ☹😩 جین در کمد نامجون و باز کرد حداقل ۳۰ دست کت و شلوار داشت و چند دستم هنوز از کاور در نیاورده بود و نپوشیده بود 😐🤐 یه کت شلوار مشکی در آورد و انداخت رو تخت و با یه بلیز سفید و کروات مشکی 👔👖 بزور تن نامجون کرد موهاشم همرو داد یه طرف و راهیش کرد بره🚶♂️ 💫 کافه 💫 نامجون: خب رک میگم چون اهل مقدمه نیستم من از کارم توی اورژانس پشیمون نیستم و خب از تصمیمم مطمئنم 🙉🙈 کنیا : خب شاید احساساتتون ۲ طرفه باشه 🙈😊 نامجون: یعتی شما هم ...؟ کنیا : آره 😊😇
داستان از زبان جیمین " ۲ هفته به کریسمس مونده بود و خب من دلم میخواد با لیسا بگذرونمش رودررو نمیتونم بهش بگم پس یه نامه مینویسمو میبرم ميندازم دفترش 😆😄 در کشومو باز کردم و یکی از کاغذای معطرم و برداشتم و با خودکار صورتی بالای صفحه نوشتم : 💕 به نام خدایی که پروانه را عاشق شمع کرد تا از عشق او بسوزد 💕 بعدشم از تمام احساساتم نوشتمو بردم انداختم دفترش 😅😆 " از زبان لیسا " از بخش اومدم و رفتم توی دفترم که دیدم یه برگه روی میزمه، روشم نوشته بود از طرف جیمین؛ تند بازش کردم و شروع کردم به خوندن از احساساتش گفته بودو نوشته بود که چند وقت پیش فهمیده که ع.اشق من شده و اگر منم دوسش دارم برم روی پشت بوم بیمارستان پس منم بدو بدو رفتم 😉😃 وقای رسیدم دیدم از این سر داره میره اون ور از اون ور میاد این ور هرکی نمیدونست میگفت اومده متر کنه اونجارو 😆🤪 از استرس نمیدونست چیکار کنه سرشو آورد بالا و دید که داره نگاش میکنه یعنی جوابش مثبت بود که اومده بود اونجا ؟ لیسا چند قدم اومد جلو و خودشو انداخت تو بغل جیمین و عطرش رو نفس کشید 💨 ( هی این ۲ تا هم بهم رسیدن 🤧) بعد از اینکه پیج مزاحم لیسا رو صدا کرد از مشت بوم پایین رفتن و لیسا رفت اورژانس و جیمینم به سمت ویکوک تا ماجرارو براشون تعریف کنه که کوک اتاق عمل بود تهیونگ هم رفته بود کافه تریا 🤫😆
عوض شدن صحنه " از اتاق عمل اومد بیرون ، الان باید به خانوادش چی میگفت ؟ برای بار اول یه نفر زیر دستش فوت کرده بود و حالش خیلی بد بود 🤕🤒 +خانم دکتر حالش خوبه؟ سرش رو انداخت پایین و گفت : هلن : متاسفم من تمام تلاشم رو کردم اما خون زیادی از دست داده بود و ... با جمله اولش صدای جیغ مامانش و دادای باباش بلند شد ولی یه دفعه حس کرد یکی یقش رو گرفت و کوبوندش توی دیوار نامزد دختره که مرده : متاسفی ؟ که همه تلاشت رو کردی آره ؟ توی کثافت اگه همه تلاشت رو کرده بودی الان نامزد من پیشم بود 😡😤😭 "تغییر صحنه " تصمیم خودش رو گرفته بود میرفت و همه چی رو میگفت توی راهرو طبقه دوم بود که صدای داد یه تفر میومد یه نگاه انداختم اول اهمیت ندادم ولی یه زره دقت کردم دیدن دارن سر هلن داد میزنن نفهمیدم چجور رفتم و یقه پسررو از پشت گرفتم و انداختمش این ور ؛ یه زره از موضوع فهمیده بودم پس منم سرش داد زدم . هوسوک : وقتی بهت احتیاج داشت کدوم گوری بودی ها ؟ 🤬 اگر توی احمق خوب بودی و از درداش فهمیده بودی و مشکلاتش روحل کرده بودی الان کنارت بود 😤😠 یه دفعه پاشد و تا به خودم بیام یه مشت خوابوند تو گونه سمت چپم 🤒😶👦 اومدم منم بزنمش که دختررو با پارچه سفید آوردن بیرون و پسره رفت سمت اونو شروع کرد به خود زنی 🙆♂️🤦♂️
برگشتم دیدم هلن زل زده به صورتم دستش رو گرفتم و بردمش سمت اتاقش یه دفعه زد زیر گریه بغلش کردم تا آروم شه +هوســـــــــــــــــوک ! هوسوک : چیزی نیست عزیزم تقصیر تو نیست 🙂✊ 💥۲ ساعت بعد داستان از زبون هوسوک توی کافه نزدیک خوابگاهشون نشسته بودیم یه زره فین فین میکرد 😷🤧 هلن : سوک من : جونم ؟ خب میخواید بدونید چرا گفتم جونم چون داخل اتاقش اعتراف کردم( پ.ن : حالا انگار چه کار خاصی کرده 😐) هلن : گمار لبت پاره شده :) یه کرم در آورد و یه زره زد گوشه انگشتش و زد گوشه لبم بعد دوباره برگشت سر جاش و یه لبخند خجالتی زد 😊☺ " برش زمانی در خوابگاه دخترا" من : خدافظ مرتقب خودت باش و دیکه نبینم گریه کنیا در طی یک حرکت خیلی ناجوان مردانه یه ب.وس کاشت رو گونمو یه خدافظ گفت و تند دویید بیرون وقتی رفتم خونه اول نامجون و جین با نگرانی نگام کردن ولی بعد از گفتن ماجرا واسه کتک خوردنم و زدن اون حرفا به پسره دعوا ولی بعدش بهم تبریک گفتن فردا پس فردا شیفت نداشتیم پس با خیال راحت تا ۳ و ۴ شب داشتم با هلن چت میکردم اسمش از ❤ دکتر اُه جون ❤ به 💜my love 💜 تغییر مقام پیدا کرد " پس فردا ساعت ۶ عصر " توی اتاق من جلسه داشتیم با شوگا یه جلسه اظطراری با تیتر ( شوگا چگونه عشق خود را اعتراف کند )
امیداورم خوشتون بیاد و لایک و کامنت یادتون نره بای
آنچه خواهید خواند : کوک چه غلطی کرده؟ ... من آخر از دست این پسر سکته میکنم ... اگر بمیره چی هیونگ به ایلایدا بگیم یا ن ؟ همه اینا از س گور اونه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
برگاممم محشرررهههه چق قلمت خوبه ایول فق من هنو اسم ذخترای داتسانو حغظ نشدم الان فک میکنم هلن دوس دختر نامجونه درحالی ک مال جیهوپه کلا مغزم قاطیه ول درست میشه😐🤌🏻
عالی بود تستت💞💒
#کمپین-حمایت-از-کاربرا💚
(توجه موسس این کمپین تنها خودم میباشم کپی ممنوع)🦋
مرسی