ببخشید این پارت رو خیلی دیر گذاشتم و اینکه بازدید ها خیلی کم شده اگه اینطور پیش بره نمیدونم داستان رو ادامه بدم یا نه..... راستی ناظر منتشر کنی
به ساعت نگاه انداختم ۱۱:۴۵شب بود بالاخره رسیدیم درعمارت کیم....یه در بزرگ آهنی میله ای بود دوتا دور دیوار...مه شدید بود اما میشد از این فاصله خونه رو دید خیلی بزرگ و وحشتناک یچیزی شبیه کاخ دیو و دلبر😐...حالا چطور بریم داخل؟...کوک:بیا قلاب بگیر برم تو درو باز کنم...تهیونگ برا کوکی قلاب گرفت پاشو گذاشت رو دست تهیونگ و از در کشید بالا چند دقیقه منتظر باز شدن در بود اما درو باز نکرد:چیه چرا درو باز نمیکنی؟کوک:تهیونگ در باز نمیشه....ته:دوباره امتحان کن...کوک:میگم نمیشه این در روغن نداره زنگ زدست...میتونی پاتو بزاری لای میله ها بیای بالا؟اما اول وسایلت رو بنداز اینور من برات چراغ قوه رو میگیرم....تهیونگ:اوکی....کوله پشتی وچراغ قوه رو به کوک داد و به هر مکافاتی که شد رفت اونور در...بیا بریم داخل بنظر اونقدرا هم ترسناک نمیاد....کوک:اینو میگی چون پدربزرگته ها اما من میگم چطور اونیکی درو باز کنیم؟...ته:اگ را بیوفتی باز میکنیم ...دیدم ی صدای زنگ زده از پشت میاد برگشتم سمت عمارت.......کوک:این...این در که بازه.....ته سعی کرد اون صدا رو نشنیده بگیره:ممکنه باز بوده باشه ما ندیدیم...کوک:بیخیال ته من خودم صدای درو شنیدم....ته:لابد منتظری بگم پدربزرگم اومده استقبالمون.....کوک:بنظر جالب میاد بیا بریم داخل
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
واییییییببی میترسممممممممم وای خدا شب خوابم نمیبرعهعهههع
وای خدا هنوز فقط قسمت اولش رو خوندم ولی مبترسم الانم که ساعت 3 صبحه و من بیشتر میترسمم
راستی پارت بعدم بزار
پارت بعد نیس
لطفا پارت بعدی رو بزار😿]:
گذاشتم عزیزم
۴ ماه گذاشته هااااا. ادامه کو؟ پارت بعد کو؟؟؟؟؟؟؟؟
گذاشتم ببخچید🙂😂
عجی مشتاق داستانتممم.....پارت بعدی رود بزار و اینکه اگه شد یکمی هم ترسناک تر ترش کن ممنون😀🐾
گذاشتم خوجگلم
اوفففف بخدا پشمام ریخ😐
عالییییبییییییییییییییییی
پارت بعد
گذاشتم ننص
زیباااااا
وای زندگی قبلیشونه؟ نه کاش اینجور نباشه. دوست ندارم😥😢
اینطور فکر نکن🙂
منتظر باش پارتهای بعدی همه چیز مشخص میشه💕
باشه