آدرینا ۵

آدرینا:به مدرسه که رسیدیم همه جا خلوت بود که یهو یه دست به شونم خورد کلویی بود ،سلام کلو کلویی:سلام شمام مثل من فکر کردید مدرسه امروز بازه مرینت:مگه باز نیست کلویی :نه،بخاطر آهنگ امشبتون آدرینا:باشه، بس بریم برای تمرین لوکا:باشه آدرینا :راستی ماکه نمیتونیم بریم خونه کلویی:بیاین خونه ما زویی:آره بیاین ..... کلویی:خونه من خونه تو هم هست زویی زویی:باشه، پس بیاین خونه من و کلو آدرینا:قبوله (رسیدن به خونه کلویی اینا) خوب آره این اتاق خوبه و شروع به خوندن کردیم(عکس آهنگ )

آدرینا:بعد از تمرین قرار شد خونه کلویی اینا به مونیم زویی: آدرینا وقت شامه آدرینا :الان آماده میشم میام(عکس لباس ) زویی:باشه آدرینا :بعد از شام به بابا و مامان و خاله و عمو خبر موندنمان را دادیم شب بعد از کنسرت با مرینت و فی خونه کلویی اینا خوابیدیم صبح بیدار شدم و یه سطل یخ را برداشتم و رفتم به اتاق کلویی و زویی اون را روی کلویی خالی کردم کلویی:آهههههههههه سرددددددددد اگههه میدونستم ازیتم میکنی نمیاوردمت آدرینا:🤣🤣🤣ببخشید بریم برای صبحانه و بعد مدرسه کلویی:امروز کلاس نداریم آدرینا :پس بریم برای صبحانه کلویی: باشه

آدرینا:بعد از غذا لباس ام را اوض کردم (عکس لباس )و رفتیم پارک و من با الکس مسابقه اسکیت دادیم و اون بردو دور بعد من بردم شو :بسه،بیاین بریم یه جای دیگه آدرینا:اممممممم ، آها فکر کنم اون اتاق داخل برج ایفل هست خیلی کثیف بریم اون جا را کاملا تغییر بدیم؟ مرینت :بریممممم شو:گند زدم آرین:آره☹️ آدرینا:کاملا اون جا را تغییر دادیم وقتی رسیدیم رفتیم خونه رز اینا تو کشتی شب اونجا موندیمم

پایان