کریس:وقتی کار ماریا تموم شد معلم اومد بالا سرمون گفت به به چقدر خوب درستش کردین ماریا هم تا کلمه ی کردین رو شنید میخواست یه چیزی بگه که جلو دهنشو گرفتم معلمه هم خندید و رفت ماریا هم یه دونه محکم زد تو شونم از درد داشت خندم میگرفت دیگه نتونستم تحمل کنم زدم زیر خنده که زنگ خورد همه رفتن بیرون ماریا هم که خنده ی من دید آتیشی تر شد پرید رو من تا میتونست زد بعد بلند شد وقتی بلند شد من دوباره خندم گرفت عصبانیتش خنده دار بود دوباره میخواست بزنه که من دستشو گرفتم از اون ورش فرار کردم تو حیاط اونم دیگه نیومد دنبالم بعد چند دقیقه دوباره رفتم سر کلاس
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
عالی چه عجب گذاشتی
سرم شلوغ بود نمیتونستم بذارم
عالی بود🐇🍓
لایکیدم🐇🌸
ف:بک🐇☕
مایل به پین؟🐇💕