نفهمیدم کی از شدت گریه خوابم برد. صبح با نور زننده خورشید و صدای مامانم از خواب بیدار شدم. خوابی که دیده بودم، یادم افتاد و با ناله ای کوتاهی ولی از عمق وجودم دوباره توی بالش فرو رفتم. این درد اونقدر زیاد شده بود که حتا توی خواب دست از سرم بر نمی داشت...
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
خبری ازت نیست نگرانم خوبی ؟
واییی خدای من. مثل همیشه چطور بود؟ آفرین درست گفتی آجی. عالیییییییییییییییییییییییییی بود،معرکه بود، محشر بود