
سلام بازم اومدیم ایندفعه با پارت سوم این بخش جالب هیجان انگیز 😍😍😍😍 مطمعنم ایندفعه هم خوشتون میاد لطفا کامنت بزارید استقبالم اگه بشه که عالی هست😚😚😚😚😘😘😘😘😘😘👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍💖💖💖
انچه گذشت: مافهمیدیم که جون می میخواست بره کافه کمپانی بیگ هیت کارکنه که نتونست😐 به دلیل............واز اون طرفم که بی تی اس نتونسته بود تمرین کنه بدون تمرین رفت😑 سر .........واز اون طرفم جون می رفت جلوی کمپانی بیگ هیت کنسرت ببینه که دید........😮😮😮😮😮 ادامه داستان😇..........
از زبان جونگکوک: قبل از رفتن روصحنه😊 رفتم برای تمدید کردن قرار دادم با کمپانی وقتی کآرم تموم شد ......رفتم پیش بچه ها تا باهاشون برم به کنسرتمون😉 ......نامجون:بیاید بریم همین الانشم خیلی دیر شده 😅ارمی هارا منتظر می زاریم طرفدارامون کم میشه ها😣....رفتیم روصحنه بدون گیریم و چیزی چون وقت نداشتیم😮 اول ار ام شروع کرد😃 داشتیم اهنگ پر طرفدارمونو میخوندیم که چشمم خورد به همون دختره وتودلم گفتم:اینکه همون دخترس که تو راه رو خوردم بهش اینجا چیکار میکنه😅.......
از زبان جون می:وای خدای من بی تی اس... حالا چیکارکنم چرا جونگکوک داره بهم نگاه👀 میکنه وای بدبخت شدم حتما منو شناخته 😲اصلا چرا بدبخت شده باشم من که کاری نکردم 😑فقط یه تصادف بود 😶اگه از دستم عصبانی بود که ازم معذرت خواهی نمیکرد😅ولی به هرحال چشمم خورد به در راه رو سمت راستم و دیدم که به کارگر نیاز مندند😏......رفتم اونجا رودر نوشته بود که به یک نظافت چی بانو نیاز مندهستیم😐 باخودم گفتم خوبه اینجا کارگر میگیرن گرچه کارش ضایه است ولی خوب کاردیگه😣😦......
از زبان جونگکوک: همونجوری که داشتیم میخوندیم که دیدم دختره پاشدو رفت انگار فهمیده بود دارم بهش نگاه میکنم😧😒 اما من که منظور بدی نداشتم😃.....که دیدم همه جا ساکت شد خب که دقت کردم دیدم همه دارن به من نگاه میکنن 😏و ار ام و نامجون و جیهوپ دارن عجیب رفتار میکنند 😮😶متوجه شدم که جیمین زیر لب داره میگه چرانمیخونی همه منتظرن😅....تازه فهمیدم چی شده😏😒 ولی دست و پامو گم کرده بودم و همه رواشتباه و برعکس خوندم😅 وقتی اهنگمون تموم شدو رفتیم اتاق گیریم 😮ار ام گفت:چرا اینجوری خوندی حواست کجا بودنامجون گفت:حتما پیش اون دختره😅😏....گفتم:کدوم دختره؟ ار ام:چرا به اون دختره یه جوری نگاه می کردی؟ گفتم: چیو میگی کدوم؟ اعضا باهم گفتند :خودتو به اون راه نزن که انگار نمیدونی کوکی😅😏😉😂 ................
از زبان جون می: رفتم سمت دروبعد در زدم یه خانمی باصدایی کلفت😒 گفت:بیاتو اول فکرکردم مردهست😅 رفتم تو دیدم یک زن تپل و پف کرده است😏 که موهای کوتاه و هیکل بیریخت داره به روی خودم نیوردم😧 و گفتم میخوام استخدام شوم یه فرم داد که توش سن و سال و ......میخواست منم پرکردم و گفتم:از کی میتونم کارمو شروع کنم گفت از همین حالا منم چرخ دستی وسایل نظافتی و برداشتم😊😒 و رفتم شروع به کار کنم تمام زمین و خیس اب کردم و گفتم:فکرکنم برای دفعه اول اشکالی نداشته باشه من که قبلا از این کارا نکرده بودم😅😏😐 که زمین سر شده بودچرخ دستی روش لیز خوردو از در کناریش باسرعت رفت روی😮..............
از زبان جونگکوک: هرچی به اعضا گفتم من اون دختره رو نمیشناسم گوششون شنوا نبود😦😏 منم بی خیال شدم فقط ازشون خواستم به یی چوااا چیزی نگند 😑اوناهم قبول کردند......خلاصه برای اجرای بعدیمون رفتیم رو استیج و داشتیم میخوندیم ایندفعه حواسمو جمع اجراکرده بودم 😏که دیدم یه چیزی به سرعت داره میاد طرفم😐😮..............
از زبان جون می: درو وا کردم و رفتم و دیدم داره میره روصحنه😒 ....ناخواسته با صدای بلند گفتم😑😐😮 وای خدا از دستم در رفت حالا چیکار کنم وایییی......مراقب باش........😣😲 وبعد چشمام و بستم 😒تنها چیزی که قبل بستن چشمام دیدم این بود که جونگکوک دید که چرخ دستی داره میاد روصحنه😣 و داره میاد سمت شوگا 😮برای همین خودشو میندازه وسط و نمیزاره بخوره بهش😐 و چرخ دستی هم اونو پرت میکنه یک طرف دیگرو اون پایش شروع به خونریزی میکنه 😲😧بعد اون دیگه چیزی ندیدم😣😑😐...............
انچه خواهید دید:دیدی چه بلایی سرجونگکوک اوردی😲.......من خیلی متاسفم 😣😞......حالادیگه گریه فایده نداره😒...........😨......ممکنه نتونه هرگز دیگه رو پاهاش به ایسته😱.......... میدونم بدجایی کات دادم 😉....... ولی از شما تقاضای کامنت و نظرات خوب و مفیددارم خدانگه دار همگی😗😙😘 پارت بعدی یک زره غمگین و احساسی هست😞😟😭 به شما توصیه میکنم حتما باخودتون دستمال کاغذی به همراه داشته باشید بعد پارت و بخونید😭😭😭😭😭😓
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ار ام همون نامجون همون رپ مانستر هست دقت کن گلم 🤗
چرا نمیاد
داره ثبت میشه کم کم
ار ام همون نامجونه 😅😅😅 دقت کن ارمی عزیز 😁😁
سلام میدونم اون روز یه مقدار اسمارو قاطی پاتی کرده بودم اومدمم ویرایش کنم نشد کلا شرمنده
تصمیم گرفتم یه شخصیت بسازم ازاین به بعد تو داستان من نامجون برادر دوقلوی ار ام هست
خیلی خوب بود💫
به تستای منم سر بزنید😊
نمیدونم تسچی قبولش کرده یانه🥺
نمیدونم چطوری بفهمم قبول کرده یانه🤦♀️
لطفاً بهم بگید❤ ممنونم😇
خیلی جالبه حتما پارت بعدی رو زودتر بنویس ممنون 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
عالی بود واقعا عالیه لطفا سریعتر بذار پارت بعدیو ❤️🤧🙏
آر ام همون نامجونه
میدونم اونجا که نوشتم ار ام ونامجون میخواستم نامجون و تو پرانتز قرار بدم حواسم نبود اینجوری نوشتم ببخشید دیگه
بعد هرچی سعی کردم ویرایشش کنم نشد دیگه ببخشید
آجیل میشییی ؟ عالی بوددد
ادامه بده زود پارت بعد را بزار
چقدر شبیه داستان منه😐✨