6 اسلاید صحیح/غلط توسط: Mochi:) انتشار: 3 سال پیش 276 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
اهممم اهممم کاربر یه آدم خیلی منتظر این پارت مونده بود بچه😆😂
قول میدی حمایت کنی؟💜
برگشتم و دیدم کسی که بغلم کرده بود پارک جیمین بود!!!
(از زبون تهیونگ)
آسلی داشت چمدونارو جمع میکرد که برگردیم سئول.پروازمون نصف شب بود ولی چون تا فرودگاه راه زیادی بود باید از الان حرکت میکردیم.آسلی در حال جمع کردن وسایل بود که چشمم به یه چیزی تو چمدون خودم خورد.یه عکس که منو یاد یه خاطره قدیمی می انداخت .خاطره ای که سال ها فراموش شده بود.حتی الان هم درست یادم نمیومد .یادم میاد که خیلی سال پیش اون عکس رو گم کرده بودم و خیلی دنبالش گشتم ولی پیداش نکردم و الان برام عجیب بود که چطوری سر از چمدون من درآورده.
(از زبون سلین)
بعد از گرفتن شناسنامه جعلیم به صفحه اول که مشخصات جدیدم رو توش نوشته بود نگاه کردم .اسم جدیدم کاملی بود .فامیلیم هم لینکس بود .سنم ۲۱ و محل تولد:سئول درصورتی که محل تولد واقعیم ایتالیا بود .شناسنامه کوفتی و پرت کردم رو صندلی ماشین و موبایلمو برداشتم و به دکتر جراح زیبایی زنگ زدم تا نوبت عمل رو باهاش هماهنگ کنم.بعد از اینکه صحبتم با دکتر تموم شد رفتم به سمت آرایشگاه برای رنگ کردن موهام .
(از زبون جیمین)
هنوزم باورم نمیشه که چه کاری کردم .
وقتی از پشت دیدمش نتونستم خودم رو کنترل کنم .بعد از اینکه برگشت سمتم از دیدنم شوکه شد و آهسته و با تعجب گفت:پ..پارک جیمین؟؟بعد از شنیدن صداش تازه به خودم اومدم و ازش جدا شدم و سریع سوار ماشین شدم و به سمت خونه رفتم
(از زبون ا/ت)
تو شوک بودم .معنی کارهاش و نمیفهمیدم.بعد از اینکه بهم ابراز ع*ل*ا*ق*ه میکرد یه آدم دیگه ای میشد .خیلی جدی تر از همیشه بودم .تصمیم گرفتم تا یه مدت شرکت نرم .سریع رفتم سوار ماشین شدم و به سمت خونه عمه ام حرکت کردم .میدونستم ملو از سفر برگشته .میخواستم باهاش درد و دل کنم و کل خاطرات این مدت رو باهاش درمیون بزارم.
(از زبون سلین)
وقتی به خودم توی آینه نگاه کردم خودمو نشناختم .این کی بود که از قاب آینه به من نگاه میکرد؟من بودم؟
این کسی بود که به خاطر یه آدم،به خاطر پارک جیمین،هربلایی که لازم باشه سر خودش میاره.
یادم میاد از بچگی،حتی وقتی با جیمین توی دبیرستان شبانه روزی بودیم،من همیشه یه کاری میکردم که تو چشم اون باشم اما اون به من اهمیتی نمیداد و همیشه امیدم رو ناامید میکرد.اما این بار میخوام به عنوان یک آدم جدید،کسی که جیمین نمیشناسه،و قراره در آینده به اون علاقه مند بشه،بهش نزدیک بشم و به اون چیزی که از بچگی دنبالش بودم برسم.قبل اینکه صدامو تغییر بدم به تهیونگ زنگ زدم و بدون اینکه به اون اجازه حرف زدن بدم تا تونستم به جیمین بد و بیراه گفتم و در آخر بهش گفتم من دارم ا*ز*د*و*ا*ج میکنم و دیگه هم نمیخوام شماهارو ببینم.از من دور بمونید و بزارید به زندگیم برسم.هیچوقت به خاطر اون حرفایی که به جیمین زدم خودم رو نمیبخشم .هرچند که دروغ بودن اما...(از زبون جیمین)
با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم.وقتی رو کاناپه خوابم برده بود هوا تاریک بود اما الان گرمای آفتاب رو روی گونه هام حس میکردم.دیشب با فکر کردن به اتفاقی که افتاد خوابم برد.تازه فهمیدم که گوشیم در حال زنگ خوردن بود .تهیونگ بود .جواب دادم .بلافاصله بهم گفت:پرونده سلین بسته شد.با شنیدن این حرفش انگار که در تابوت به روی من بسته شد.چون تمام امیدم برای جذب ا/ت به خودم این بود که از سلین به عنوان یه ابزار استفاده کنم.
پایان پارت دهم
اهمممم تستام شخصی میشن حمایتا کم شددد تو پارت قبلااا حمایت نکنین نمیزارم گفده باشم😐💜
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
36 لایک
imageMochi:)
به نظر شما پاسخ داد: ۳۰۰...
عاجی بخدا شرمندم کردی😐💜
__
نه بابا این چه حرفیه اجی😐🙌
فقط خواستم بدونی حمایت میکنم🥲
من فداااات💓💓💓
میدونمم میدونمم
imageMochi:)
به نظر شما پاسخ داد: imageMochi:)به نظر شما پاسخ داد: ۳۰۰...عاجی بخدا شرمندم کردی😐💜__نه بابا......
من فداااات💓💓💓
_____
خدا نکنه اجی جونم🥺
پارتتتتت بعدیییییییییی
چشممم
هنو وقت نگردم بخونم ولی مطمئنم عالیییه
اشکال نداره هانی💜😉
عالیییییییی بعدییی
چشم هانی تنکت💖
۳۰۰
عاجی بخدا شرمندم کردی😐💜
۲۹۹
۲۹۸
۲۹۷
۲۹۶
۲۹۵