این داستان راجع به دختری ۱۲ ساله ست که به یک شهر بازی و بدون نیاز به پول دعوت میشه و در استخر توپ چیزی توجهش رو جلب میکنه و.... دوستان من این شخصیت رو از خودم ساختم و بر اساس واقعیت هست(البته به غیر از بعضی جاهاش که خودتون متوجه میشید اگه داستان رو بخونید)خب زیاد وقتتونو نگیرم برید بخونید و امیدوارم لذت ببرید💚💚💚💛💛💛❤❤❤
از زبان ناکیا(همون دختر شخصیت اصلی):
سلام من ناکیا وَندِر فیبِر سان گِلَندِریو هستم که به طور خلاصش میشه ناکیا گلندریو(نویسنده:ناکیا اسمشه،و گلندریو فامیلیش.)خب ادامه داستان-> من در حال حاضر ۱۲ سالمه و....+ناکیا!مدرسه ت دیر میشه ها! -اومدم مامان
ببخشید مامانم بود.
بله و در حال حاضر باید برم مدرسه....
خب من از مدرسه خوشم نمیاد ولی اگه شما خوشتون میاد به نظرتون احترام میذارم😁خب من دیگه برم مدرسه
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
مرسی بی نظیر برای منم ببین❤❤
سلام ممنونم از نظر خوبت و داستانتم خوندم عالیه 💖💖💖😁😁😁
حصله ندارم ک بگم ولی عالییییی
ممنووونم💖💖😊😊
نظر توهم عالییی😆❤
عالی💖💖💖💖💖💖💖💖
ممنووون
۱-که خوشت اومده
۲-نظر دادی
مرسی🤗🤗🤗