های بچه ها چطورید
از دید یورا صبح بود یا خدا مدرسه سریع همه کار مو کردم کفشم پوشیدم تا امدم از در برم بیرون دستم کشیده شده دیدم جیهوپ خندون گفت بیا باهم بریم😄 منم که دیرم شده بود گفتم باشه🤭 سریع رفتیم تو ماشین بعد پنج مین رسیدیم خداحافظی کردم رفت داخل مدرسه که یهو چنتا پسر آمدن تو سالن یه جوری رفتار می کردن انگار شاهن مگه کین حالا😒 همینجوری داشتن قدم می زدن که یه دختر یهو خورد به پسره دختره افتاد زمین پسره گفت مگه کوری دختره گفت ببخشید ارباب پسره گفت مگه با گفتن یه معذرت خواهی حل میشه (با داد) دختر هیچی نمی گفت معلوم بود ترسیده بود که من جلو رفتم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (2)