
ناظرررر جان میدونی که اگه منتشر کنی چقدر خوشحال میشم 😊
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام همین الان بگم ساری اگه دیر شد کلی مشق و امتحان دارم 😔 راستی از همه شما عزیزان که داستان رو دنبال میکنید ممنونم ❤️ و همین طور ابجی های گلم ❤️ خب حالا بریم سراغ داستان حمایت یادتون نره هاااا

با صدای کوچولوی بچه گانم ادرین رو صدا میزدم چند دقیقه نگذشته بود که صدای هق هق گریه از اتاق اخر راهرو شنیده میشد به سمتش رفتم در رو اروم باز کردم چیزی ندیدم چون اتاق تاریک بود و صدای گریه قطع شده بود ادرین رو صدا زدم گفتم ادرین اگه این تویی لطفاً من رو نترسون لطفاً یه صدایی که انگار شبیه صدای ادرین بود گفت پرنسس من هیچ وقت نمی ترسونمت .ادرین خودتی. اره 🙂💔.کلید روی دیوار رو پیدا کردم و چراغ اتاق رو روشن کردم .واییییییی چه اتاق گوگولیههههه😍😍😍 اتاق با رنگ بنفش و صورتی رنگ امیری شده بود ادرین گفت از اتاقت خوشت اومد 🙂.چی ؟.این اتاق مال منو تو هست تا هر وقت اومدی اینجا داخل این اتاق بازی کنیم 😊.وایییییییی خیلی خوبه راستی اهنگی که زدی خیلی خوب بود .😔الکی میگی من خیلی بد اونو زدم .نه خیلی هم خوب بود 😊.واقعا .اره.مرسی ،پرنسسس تو بهترینی من خیلی دوستت دارم .منم😍خیلی دوستت دارم ( ناظر جان اینا بچه هستنا ) راستی مرینت اینو برای تو خریدم 😊 . واییییییییییییییییییییییییییییی چه دستبند خوشگلی 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
واییییییییییییییییییییییییییییی چه دستبند خوشگلی 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍 من عاشق این دسبندهام .منم عاشقتم .چی ؟.هیچی گفتم منم عاشق اینام راستی یدونه هم شبیه همین ولی پسرونش واسه خودم خریدم ببین وای مثل خودت خوشگل و جذاب و دوست داشتنی هست .چی😍.ها چی من که چیزی نگفتم .😏من که میدونم یه چیزی گفتی .اوممم چیزی نگفتم 😰.خیلی خب چند سال دیگه که میگی😏.چی چیرو میگم😰؟ (خودش رو زده به نفهمی ) همین که الان مثال یادت رفت .شاید .😍(یعنی میگه) ( 😂بابا شما فقط بچه هستید )( حالا دیگه )(😂😂😂😂😂😂😂) یهو یادم اومد که ماریا گفت مامان نگران میشه زود بیا گفتم اقای تولد مبارک چرا توی تولد خودتون حضور ندارید 😂.وای بیا باید بریم وگرنه مامانم دعوا مون میکنه . باشه 😊 بریم. *از اتاق خارج شدن و رفتن پیش بقیه مهمون ها مری اینا و همه هدیه به ادرین دادن ولی اون روز هیچ چیز برای ادرین خاص تر از کادوی مری نبود ( خدایاااااا چقدر کیووووتن )
.چی چیرو میگم😰؟ (خودش رو زده به نفهمی ) همین که الان مثال یادت رفت .شاید .😍(یعنی میگه) ( 😂بابا شما فقط بچه هستید )( حالا دیگه )(😂😂😂😂😂😂😂) یهو یادم اومد که ماریا گفت مامان نگران میشه زود بیا گفتم اقای تولد مبارک چرا توی تولد خودتون حضور ندارید 😂.وای بیا باید بریم وگرنه مامانم دعوا مون میکنه . باشه 😊 بریم. *از اتاق خارج شدن و رفتن پیش بقیه مهمون ها مری اینا و همه هدیه به ادرین دادن ولی اون روز هیچ چیز برای ادرین خاص تر از کادوی مری نبود وقتی جشن تموم شد همه میخواستن برن خونه هاشون .ادری ،میشهههه نریییی . نمیدونم مامانی و بابایی اجازه میدن اینجا بخوابم یا نه . به به اصرار من مامان مری راضی شد و مری اون شب رو توی خونه ما خوابید( خب نمیشه گفت خواب بیشتر شیطنت)(وجی،خب عشق به همین چیزاش خوبه واییییییییییییییییییییییییییییی خدا چی میشه اینا زود تر بزرگ بشن 😍😍😍😍😍)(حرف اضافه موقوف)(😑 نه آخه واقعا چرا یه کاری نمی کنی زودتر بزرگ این دوتا)(باید فکر کنم ببینم داخل چه قسمتی میشه دوتا بزرگ بشن)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود😉😉
مرسیییی عزیزم
عالی بود
مرسیی
عالیی
مرسییی
خیلی خوبه
مرسیییی
خوب نیست بلکه عالی
💜💜💜💜
ممنون
هانـی کیوتم اگه فالوم*-*
کنی بک میدم قشنگمـ•-•
بایـــد 300تـایی بشم☕︎❆
کـــمـکم می کنــــی قشنگـــم¿☔︎︎♪♩♫♬♭
فالویی