ناظررررر منتشررررر💜🧡💛❤💚💙💔😐
آرن: وای سرم😇😇 سرم داشت گیج میرفت خ....خوابم میاد ماریانا: ای وای وایسا وایسا نه بیا اینور .... نه الان میوفتیییی و لیوان اب رو برداشتم و ریختم تو صورتش آرن: اخخخخ س...سرده ادرین: ماریانا رو توی اتاق آرن دیدم اون اونجا چیکار میکرد ماریانا: چشمم سمت در رفت که یکدفعههههههههههه ادرین سمتمون هجوم اورد و منو هل داد و آرن رو گرفت و گفت: بخواب باید بخوابی وقتی اون خواب رفت اومد سمت و من و گفت: واقعا برات متاسفم! چنین حرکتی رو ازت انتظار نداشتم.....تو....چطور میتونی اینقدر تسپ 《برعکس بخونید》 باشی؟🤨😤 به این پسر بدبخ.ت چیکار داری ها؟! فکر کردی حالا که مریض شدی و من بردمت بیمارستان و باهات خوب رفتار کردم میتونی هر کاری دلت میخواد بکنی؟!😬 ماریانا: ن...نه ت..تو اشتباه ادرین: نه! (با داد) من هیچ چیز رو اشتباه متوجه نشدم و فوری به سمتش برگشتم و انگشتم رو جلوش گرفتم و گفتم: نبینم دور و بر خانواده من بپلکی! وگرنه هر چی دیدی از چشم خودت دیدی فهمیدی؟😤 ماریانا: ا..اما ادرین: گفتم من حرف اخر رو میزنم (با داد) فهمیدی یا جور دیگه ای بفهمونم؟! ماریانا: سرم رو پایین انداختم...هر چی بلا هست باید سر من بیاد؟ اخه چرا؟ گفتم: چ.....چشم و با سرعت از اونجا دور شدم و رفتم تو اتاق و قفل رو باز کردم ژاکلین: این چه کاری بود دختر؟
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
36 لایک
مود من به تو اگه آدرین زودتر واسه خدش از ع.ش.ق ماریانا اعتراف نکنه:
برو که هیچییییی بین ما نی اصلا😐🖐
هعییی😐🙌🏻
پارت بعد لطفا😐☺
چشم گلم سعی میکنم به زودی بزارم
عالیییییییییییی💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
ممنونم 💜
اجی ما چرا دوتا جادوگر گرفتیم 😑
نمیدونم😑😂
من ۳ تا جادوگر دارم
اجی تا همین چند دقیقه پیش که دوتا داشتی 😑
اجی تو که شیرازی برو حساب ممد رو بری دیگه اخه اونم شیرازه 😐
اره یکدفعه دیدم نوشته هورا دستاورد جادوگر را بدست اوردید😑👌🏻
اجی هم ۳ تا جادوگر من رفت هم ۲ تا جادوگر تو😐😑😐😑😐👍🏻👍🏻👍🏻
اجی من جادوگرام نیست شدن 😐
اجیبرا من و تو جادوگرامون نیست شدن 😐
برا اجی ثمین هم رفته اصلا بذا همه رفته 😐
به خدا ما هم شانس نداریم😐😑
میبینیم دستاورد هامون شده 13 تا الان شده 10 تا😐😭
عالییی
ممنونم
من از دیروز بعد از ظهر شروع کردم تا الان همه ی پارت های داستانت رو خوندم
عالییییهههههه ادامه بده
پارت بعد رو زود تر بزار
ممنون عزیزم 💜❤
چشم سعی یمکنم به زودی بزارم
عالی♥
میشه لطفا پارت بعدی آدرین بفهمه ماریانا همون مرینته لطفااا
تا این که آدرین فهمید ماریتا همون مرینته ۴۰ پارت گذشت لطفا بخاطر من زود بفهمه
و اینکه آجی میشی ارغوان ۱۳
ممنون گلم😘
نه لطفا اینو نخواین ادرین فعلا نباید بفهمه اما طی مارت های بسیار بعدی میفهمه😂😕👌🏻
اخه من برای تمام مارت هاش فکر کردم و اگر تغییرش بدم کلش بهم میخوره
الیته عزیزم نیایش ۱۲
اگر میخوای ادرین زود بفهمه ۲_۳ پارت دیگه تمومه😐💔
اگرم نخواین بفهمه تا پارت 100 میره😂😕👌🏻 اما خب اخرش میفهمه قسمت اخرش
نه زود تموم کن
آخه مامانم تابستون ازم گوشی رو میگیره😐
تا آخر اردیبهشت😔
آهان باش خوشبختم
مرسی زود تمومش کن چون من شب روز ندارم هی میگم آخرش چی میشه
واقعا بهترین داستان دنیاست
تو بهترین نویسنده ای♥
این داستان خیلی ادامه داره اما تا اخر اردیبهشت شاید تموم شه
مرسی عزیزم لطف داری
حرف نداشت👌🏼😁❤
100پارت باشه خیلی خوب میشه(البته بدون مرینت ی جوریه)
ممنونم
باشه (مرینت همون ماریاناااا هست)
اره میدونم مرینته ولی اون ی چیز دیگست ی جوریه آدرین ۲۰ ساله اخلاق نداره😐💔
حالا اخلاقش رو سر جاش میارم نگران نباش😂👌🏻
خیلی عالیهههههههههه😍😍😍تگه امکانش هست پارت هاتو یه کوچولو بیشتر کن مرسیییییییی🥰🥰😘😘
مرسی عزیزم😘 یعنی چی پارت هامو بیشتر کنم؟🤔
ببخشید منظورم بد گفتم😅منظورم اینه که پارت هاتو بیشتر بنویس😅
گلم فقط همین قدر در توانم هست اگر معرفی رو خونده باشی گفتم که فقط تا 12 خط یا بیشتر مینویسم پس همون هست نمیتونم بیشترش کنم
بازهم ممنون که داستان به این خوبی نوشتی😘🥰🥰
خواهشا زود بزار
من هیجان دارم
اگر زود نزاری و نفهمم که چی میشه اصلا دیگه نمیتونم درس بخونم.
گلم منم درس و زندگی دارم اگه بخوام تند تند اینو بنویسم بزارم که ترم اخر امتحانات امسال رو تجدید میشم باید بیام دوباره ششم🙄
سعی میکنم زود بزارم
عععععع
ششمی؟
من هفتمم
از آخرین ماه های دبستانی بودن لذت ببر که هفتم اصلا وقت سر خاروندن نداری. من بد بخت به روز وقت اضاف میارم.
😂😕👌🏻