❤لیدی باگ و کت نوار❤۳۵❤

سلام برو بعدی

مرینت: ام ..... چیشده؟ من کجام اینجا کجاس؟ استاد سوهان: سلام مرینت آروم باش مرینت: اا شما هم اینجایید استاد چی شده؟ 😨😨😨😨😨 آدرین افتاده زمین؟ ها؟ (نکته: سوهان همه چیز رو به مرینت توضیح میده) مرینت: ام ....... یعنی ........ آدرین مُ.ر.د.ه؟ سوهان: نه نمرده اون به مدت ۱ سال به خواب رفته تو این یک سال هر دقیقه کابوس میبینه و اگه بعد از ۱ سال بیدار نشه یعنی مُ.ر.د.ه و حتی ممکنه که زود تر هم بیدار بشه همه چیز بستگی به زمان داره مرینت: ای بابا باز این فداکاری کرد 😐😑

(نکته: اون شب مرینت و آدرین اونجا موندن و فرداش رفتن خونشون و آدرین هنوز در خواب بود و داشت هر دقیقه کابوس میدید) و توی اون چند وقت مرینت به کل کلاس گفت که آدرین رفته سفر و ممکن نیست که کی بیاد حتی ممکن ۱ سال هم نیاد و ...‌‌‌‌........... شاید هم اصلا نیاد 😔😔😣😣 و هر روز مرینت میرفت مدرسه و میومد خونه به امید اینکه آدرین بیدار شده باشه اما نشده و میرفت تکالیفش رو انجام میداد و ناهام میخورد و میخوابید و با آلیا بازی میکرد و میومد خونه میخوابید (۳ ماه بعد)

(۳ ماه بعد) مرینت وقتی از مدرسه اومد خونه و نشست کنار آدرین داشت طبق معمول موهای آدرین رو ناز میکرد که یهوووووووووووووووووووووو آدرین چشماشو وا کرد مرینت: آدرین؟ بیداری؟ آدرین: .... آره بانوی من 😍. آدرین میشینه و مرینت میپره ب.غ.ل آدرین آدرین: من چند وقت خوابیده بودم؟ مرینت: خب .... ام .... راستش .... ۳ ماه آدرین:😨 یعنی من ۳ ماه خواب بودم؟ مرینت: ا راستی مگه من نگفتم دیگه فداکاری نکن؟ آدرین: بانو ول کن دیگه چاره ای نداشتم

مرینت: ای فدای پیشی مربونم بشم آدرین: خدا نکنه بانوی من راستی عجب خواب هایی دیدم چقدر زیاد همشون هم یادم ولی ۹۹ درصدشون ترسناک بود مرینت: ببخشید آدرین: چرا؟🤔 مرینت: چون تمام اینا بخاطر من بوده😔 آدرین: نه بانو من بخاطر تو جونمو هم میدم 😍 مرینت: ممنونم پیشی جون 😘آدرین: بانو؟ مرینت: جونم؟ آدرین: پایه ای تبدیل شیم بریم بیرون؟ مرینت: آره (تیکی خال ها روشن) آدرین: (پلگ پنجه ها بیرون)

تموم شد خداحافظ