عکس تست رابینه 😅 دیه نمد چی بگم بریم بخونیم 😎😎😎
سارا با کمک دختر از رود رد شد . سارا ارام گفت :" کجا داریم میریم ؟"....دتتر لبخندی زد و راهش ادامه داد . سارا به چهره ی دختر خیره شد و گفت :" تو خیلی شبیه منی "...دختر برگشت و رو به سارا گفت :" به نظرت خوشگلم ؟"....سارا لبخند زد و سرش را تکان داد :" اوهوم خیلی خوشگلی ..."....دختر دور خودش چرخی زد و گفت :" پس امیدوارم وقتی بزرگ شدی بازم شبیه من باشی ".....
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
پارت بعد کی میاد؟-__- حوصلم کپک زده:( و بوش محله رو برداشته و همه رو مسموم کرده؛الان افبیآی و سازمان ملل به عنوان خطری برای بقای بشریت دنبالمن-_-
بیشتر از دوهفتس که تو بررسیه 😣 خودمم حوصلم پوکیده بوش از سازمان مللم گذشته 😁
عه دارم میگم یه بویی میاد...هوف ماله منم دو هفته شد-_-
بوی تو که بینیمو از کار انداخت 😒😏...😂😂😂😂😂
.....
فصل سوم سیرک مردگان تا پارت چهار وارد بررسی شد 😎👍
😱😱😱😱😱😍
😎😎👍بمونید تو کفش 😂😐
موندم..
😜
😐😂😂😂
جون چه فعال شدی😶😂
اوهوم 😎🤞 می خوام پارت پنجم رو بنویسم 😇 عید داره میادا نمی خوام عید بیکار بشینید درو دیوارو نگاه کنید حالا که همه خونه نشین شدیم بیایم حداقل داستان بخونیم 🙃♥️
تورو خدا بعدی😥
داستانتو ترسناک کن😈
ترسناکو نمیدونم ولی به احتمال زیاد می خوام بدترینو اتفاقا رو سرشون بیارم 😅😶
یا ابلفضل..
بی چاره شخصیت ها چی میکشن از دست تو
ایسایاما ورژن ایرانی😶😂
👍🏻👍🏻👻
بابا اونقدرم بدش نمی کنم نترس من به کارم واردم 😎😅
دلتون میاد به من بگین ایسایاما 🥺 من که خیلی مهربونم 🤧 دلم شکست 💔
دلت نشکنه ..فعلا به ایسایاما شباهت بیشتری داری تا به یه شخص مهربون🤐..
در کل...
اها من حرف زیاد میزنم جدی نگیر...
)داعونم نکن ...ترسناکی..(مث ساکورا..😱
ساکورای ناروتو رو میگی ؟😐 .. من ترسناکم ؟😐...شما که نمی دونین چه پایان خوشی براشون در نظر گرفته بودم 🥺 ولی حالا که این طوره 😏 میشم خود ایسایاما 😎 از خدامم هس نویسنده به این خوبی 😐😎😎 زنده باد هیتلر ♥️
بسم الله..
ببین گفتم حرفای منو جدی نگیر...
الان ترسناک تر شدی....
هر چقدر هم که پایان خوب باشه بازم زجر کشیدن ناجوره...
ولی غلط کردم.....
تا الان شبیه ایسایاما بودی الان داری میشی خوددش..🤐😱😱😐
خو داری ایسایاما بازی درمیاری😂😶 هی خدا... جون مهربون کی بودی تو😂 ایشالا که پایانش خوش باشه و این سارا خدا زده بلاخره خوشبختشه-_-
من دیگه خود خودشم 😎 درود بر هیتلر ♥️....حالا نیبینین چی میشه 😶😏...پارت بعدی پارت اخر این فصله من دارم فصل بعد رو مینویسم 😎 منتظر باشید ♥️♥️
سارا خوشبخت میشه شما نگرانش نباشین 😅
سلام خیلی عالی بود...بعدیو بزاز.....
منتظریم...
👏
سلام چشممم ♥️
چشمممممممت بی بلا
👍🏻🤣
😂😂😂
محشر بود
واقعا نویسنده ی عالی میشی
ممنون 🙃 ♥️♥️
اصلا من بدون این داستان نمی تونم زندگی کنم
سریع پارت بعد رو بزار
😅😅 خودمم نمی تونم زندگی کنم 😶 پارت بعد با پنج تا لایک 😎
دلم برا سرا به طرز وحشتناکی سوخت-_- از زمین و زمان برا بنده خدا بدبختب میریزه😑😂
سارا*
🤧🤧 ینی االان یه نویسنده داره زندگی مارو مینویسه و یه دفه تصمیم میگیره همه چیزمونو بگیره تا چیزای بهتری بهمون بده ؟😶 بهش فک کن من فقط بهترینو برای شخصیتی که خلق کردم می خوام امیدوارم منو ببخشه 😞😂
خودم موقع نوشتن این پارت گریه می کردم باورت میشه ؟😶 انقد دردناک بود که هقهق گریه می کردم اخرشم مامانم تصمیم گرفت منو بفرسته تیمارستان 😂 ولی واقعا دردناک بود 😭
من معمولا وقتی مینویسم یهو وسطش با افکار درونیم دعوام میشه و تا ساعت ها با کسی که وجود خارجی نداره بحث میکنم و عجیب تر از همه تو دعوا کم میارم-_-
من شخصیت فرعی داستانم که فقط نقش اونی که به شخصیت اصلی دستمالی چیزی بیدم😶😂💔
کمم میاری ؟😅 نه من اگه تو یه انیمه ای یا داستانی باشم اونیم که مثلا کل مدرسه به یه نفر توجه دارن و دقیقا من به اون نفر توجه ندارم 😶🤣 انقده حال میده کلا برعکس بقیم 🤑
منم با شخصیت اای خیالی تو ذهنم دردو دل می کنم 😶 اصن ما نویسنده ها دنیا رو طور دیگه ای تجربه می کنیم 🙂
اوهوم خیلی اسکولم😑😂همین ده دقیقه پیش یه سناریو دراماتیک رو تو ذهنم طراحی میکردم که شوهر نداشته بهم خیانت کرده و گریه کردم-___- . معمولا به اینجور کارکترا خیلی هیت میدن مواظب باش سنپای:))) ... منم اینجوریم-_-