8 اسلاید صحیح/غلط توسط: ʝꬴꬼꬼᶖꬴ^•^ انتشار: 4 سال پیش 17 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بچه ها ممنون که تا الان همراهم بودین براتون یه زندگی دور از غم و اندوه و پر از شادی آرزومندم این داستان فصل ۲ هم داره ولی هفته بعدی مینویسم💖💖
بچه ها لطفا حدس بزنید راز امیلیا چیه بعد برید اسلاید بعد و توی نظرات حدس خودتون رو بگید انتظار داشتین راز امیلیا اون باشه؟
ساتلا: چی؟ سوبارو درست میبینم؟
سوبارو: آجی فکر کنم واقعا اینجوریه
ساحره شهوت: میدونین این زن کیه؟
ساتلا: اون مادر ما هستش
سوبارو : چرا مامان؟
ساتلا: این کارت غیرقابل ببخششه
امیلیا: ساتلا به خاطر خودت بود تو یه دختر بی عرضه بودی که بدون سوبارو نمی تونست کاری کنه مجبور بودم
سوبارو: میدونی چقدر عذابش دادی؟ میدونی چندبار مرگ بقیه رو به چشم دیده بود؟ چند نفرمو اینجوری عذاب دادی؟
امیلیا: ببخشید
ساتلا: ساکت باش این کارا با یه ببخشید جبران نمیشه
سوبارو: زد تو گوشش
ساحره شهوت: چقدر جرات داره
امیلیا: ساتلا مجبورم برگ برندمو رو کنم
ساتلا: چی؟ یه عروسک؟
سوبارو: عقب وایسا
ساتلا: اون عروسکه داره ازش خون می ریزه چشم هاش انگار واقعی بودن و حالا دراومدن
امیلیا؛ این جادوی مرگ داره برعکس جادوی تو دختر گلم برای همین کشته شدنت راحت تره
سوبارو: می خواد اونو بکشه؟!!
ساتلا: نمیخوام باور کنم ولی حقیقت داره انگار داریم به یه چیز فکر میکنیم نه مامان؟
سوبارو: دوباره چشماش قرمز شدن و خیلی ترسناک شد
ساتلا: منم میخوام تورو بکشم امیلیا ولی مزه نداره که قبلش شکنجه نشی
سوبارو: میخواد چیکارش کنه؟
ساتلا: اونی چان ( داداش) چیکارش کنم؟
سوبارو: من نمیدونم .
ساتلا: با شمشیرم خلاصش میکنم هم اون و هم عروسکه قبوله؟
سوبارو: به نظر میاد اون مجازات برای گرفتن گل مرگ بی نتیجه نبوده مگه نه اونه چان ( خواهر) ؟
ساتلا: درسته اون گل رو تو قلبت میکنم و بعد خون رو از بدنت بیرون می کشه و میمیری
امیلیا: نمیخوام بمیرم از اینجا برید
سوبارو: دیگه خیلی دیره
ساتلا: چه خوش میگذره
سوبارو: داره با شمشیرش مامان رو سوراخ سوراخ میکنه خونش میپاشه تو سر و صورتش و بعد میگه خوش میگذره؟ قدرت این شمشیر واقعا اونو تشنه خون میکنه
ساتلا: چه زود مردی؟ قلبت رو برات نگه میدارم مگه نه سوبارو؟
سوبارو: ساتلا بسته
مگامی: خیلی ترسناکه
اکیدونا: موافقم
ساحره شهوت: خیلی خوبه
سوبارو: حالا میتونیم اینجا رو آزاد کنیم بریم
عروسک: چه زود میخواین برین باید قرارداد رو امضاء کنین که واقعا میخواین اینجا رو آزاد کنین وگرنه کشته می شید.
ساتلا: داره حرف میزنه!!
مگامی: باهاش قرارداد نبندین خطرناکه
ساتلا: ولی برای آزادی اینجا لازمه
عروسک: ساتلا سان تصمیم گرفتی؟
ساتلا: قبوله
عروسک: پس دیگه از توی این دور از بازی ببازی روحت برای من میشه
ساتلا: حواسم بهش هست نترسید
سوبارو: خطرناکه اونم خیلی
ساتلا: اشکال نداره
مگامی: ممنون که برای کمک به ما موندی
اکیدونا: ممنون
ساتلا: خواهش میکنم خیلی دوست دارم باهم برگردیم خونه
مگامی: منم همینطور
ساتلا: حتی انجا هم دوست های خوبی میشیم
عروسک: ساتلا سان بازی از ۵ روز دیگه شروع میشه
ساتلا: باشه ممنون
ساحره شهوت: تمام اعضای بدن امیلیا رو تیکه تیکه کرده انگار نه انگار مادرش بود
سوبارو: حالت خوبه
ساتلا: خون دیدم سرم گیج رفت
سوبارو: چقدر مسخره ای داشت الان زن رو سوراخ سوراخ میکرد ولی الان سرش گیج رفته .
مگامی: اشکال نداره سوبارو
ساتلا" ای کاش ناتسونو هم بود
کریستا: آره ولی عیب نداره
اما: دلم برای منحرف بازیاش تنگ میشه
ساتلا: حتما از اون بالا مارو می بینه
سوبارو: این بازی هم به خیر گذشت ( توضیحات لازم توسط سوبارو)
ما دقیقا ۲ ماه اینجاییم دوستای خوبی پیدا کردیم ساتلا مامان خودمون رو کشت من بهش خیانت کردم کلی ماجراهای دیگه نمیدونیم چه بلایی سر دلتا و رزوال اومد ولی وضعیت الانمون خوبه
مگامی: بریم ایندفعه خونه من خوش میگذره
ساتلا: مزاحم نمیشم من و سوبارو میریم مسافرخونه
مگامی: باشه هرجور راحتی
اکیدونا" خداحافظ بچه ها
سلام سلام من ساتلا هستم اول از همه یه تشکر خاص از مریم خانم کنم که داستان مارو به خوبی و خوشی تموم کرد از شما هم که داستان مارو خوندید ممنونیم فصل دوم رو از دست ندید
اسمش ( رقص مرگ)
هستش من خیلی خوشحالم مریم یه چیزی بهت میگم بین خودمون بمونه نمی تونستی سوبارو رو بکشی؟
ولی اشکال نداره هی مریم گوش کن فصل دوم داستانمون رو زود بزار باشه
سوبارو ساتلا بیا دیگه زیادی نویسنده رو اذیت کردی
ساتلا خداحافظ مریم جون 😍
مریم گوش کن سوبارو نفهمه فصل ۳ هم بزار باشه؟
سوبارو باز تو رفتی؟
ساتلا ببخشید
ممنون عزیزم خیلی ممنون
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
خیلی خوب بود ایول...
😅😅
ممنون
عالی بود
ممنون