سلام سلام اینم یه قسمت دیگه نمیدونم کی انتشار بشه😕 امروز ۲۶ بهمنه حالا 🙂
صبح با صدای گوشیم بیدار شدم و رفتم دست و صورتم رو شستم
رفتم پایین دیدم همه دارن ناهار میخورن آلیا گفت به به خانم خوابالو بیدار شدن😂 گفتم مگه ساعت چنده؟ ساعت رو دیدم ای واییییی😨 ساعت ۱ بعد ظهره (واقعا که خوبه شب زود خوابید😑) سریع یه چیزی خوردم ساعت ۲ کلاس کارته داشتم (آرورا ۴ کلاس به غیر از مدرسه میره کاراته،نقاشی،آشپزی،پیانو😏) لباسام رو پوشیدم و با آلیا راه افتادیم تو
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
تازه داستانت رو خوندم😅
ناراحت شدم چرا هنوز نمی زاری🤔☹
راستی تو قبلا داستان منو میخوندی "راز الیس" هنوز دارم ادامش میدم فصل دومش رو بهش سر بزن😘😘
این پارت هم عالی بود بعدی رو زود تر بزار😘❤
وقت نمیکنم بزارم بعدش این حسابم رو یادم رفته بود تازه دوباره باهاش اومدم سعی میکنم بزارم💖
ممنون که خوندی❤
بعدی رو گذاشتم تو برسیه
میگم ی اکانت دیگه داری؟؟؟
اگه داری به همون پیام بده اینجا من دیگه نمیتونم منتظر بمونم😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬😬
یه اکانت مال دختر عمه که فعلا پیشم نیست اینم مال خواهرمه من تو گوشیم یکی دارم ولی گوشیم خرابه و من فعلا با این اکانتم حتما میزارم
عالی بود 😍
یه درخواست دارم : اجی میشی ؟؟ 💖
من تانیا هستم و ۱۲ سالمه 💞
و شما ؟؟
حتما^-^
من ستایشم منم ۱۲ سالمه
سلام
عالی بود❤️
میشه اسمت رو بگی
پارت بعدی رو زود. بذار
ممنون میشم جوابم رو زودتر بدی
منتظر پارت بعدی هستم 😍
من ستایشم ♡
عالی بود عزیزم من تازه داستانتو خوندم💗💜💖
ممنونم^-^